نقد دعاوی غیر مستند در متون باستانی ایران و عقاید کهن ایرانیان

طرح دعاوی غیر مستند و تفرقه افکن در میان ایرانیان بر خلاف مصالح عمومی ملت و سرزمین ایران است . این صفحه تلاشی است برای نقد مستند و عقلانی ادعاهای تفرقه افکنانه مذهبی در میان ایرانیان به خصوص مابین اکثریت مذهبی جامعه و جامعه زرتشتیان ایران

نقد دعاوی غیر مستند در متون باستانی ایران و عقاید کهن ایرانیان

طرح دعاوی غیر مستند و تفرقه افکن در میان ایرانیان بر خلاف مصالح عمومی ملت و سرزمین ایران است . این صفحه تلاشی است برای نقد مستند و عقلانی ادعاهای تفرقه افکنانه مذهبی در میان ایرانیان به خصوص مابین اکثریت مذهبی جامعه و جامعه زرتشتیان ایران

شریعتی و دین زردشتی

بخش چهارم     بررسی دیدگاههای انتقادی شریعتی نسبت به تاریخ ایران باستان و دین زردشتی

در بخش های قبل مشخص گردید که شریعتی اساسا در سخنرانی هایی که بدون مطالعه و فی البداهه ارایه می کرد هیچگونه مستنداتی برای دعاوی تاریخی خود ارایه نمی نمود . لذ این سخنرانی ها به صورت اصولی سندیت تاریخی ندارند . نتیجه چنین روشی در ارایه دعاوی تاریخی به خصوص در سلسله سخنرانی های علی شریعتی در خصوص زردشت ، دین زردشتی و تاریخ ایران باستان خود را نشان می دهد . شریعتی در این سلسله سخنرانی به عنوان نمونه یک ارجاع به کتب باستانی ایران و کتابهای منتشر شده در زمینه تاریخ ایران و دین  زردشتی توسط ایرانشناسان معتبر ارایه نمی دهد و بر منبر حسینیه ارشاد هر آنچه برداشت خود او است ارایه داده و بر همانها تکیه  می کند . خطاهای شریعتی از همان نخستین جملات درس سیزدهم در کتاب شماره 15 مجموعه اثار او شروع می شود :

الف - ( ادعای اختلاف اشکانیان و دین زردشتی )

 شریعتی مدعی است به دلیل اینکه اشکانیان دین زردشت را دینی مادی و پارسی و وابسته به هخامنشیان (به دلیل انتساب ویشتاسب پدر دارای هخامنشی ) می دانند از ابتدا عنایتی به زرتشتیان نکرده و همین موضوع عاملی است که موبدان زردشتی مردم را بر علیه ایشان بشورانند !!! بدین ترتیب شریعتی داستان ابداعی جدیدی از برآمدن ساسانیان ارایه می دهد که نه در اسناد تاریخی و کتابها موجود است و نه هیچ مورخی تا بحال به آن اشاره کرده است . 

شریعتی در این ادعای شاذ چندین خطا و برداشت غلط تاریخی ارایه می دهد .

اول اینکه به جدیت و صراحت دین زردشتی را با هخامنشیان پیوند زده و به قطعیت ویشتاسب هخامنشی را همان ویشتاسب اوستا معرفی می کند . نظریه ای که توسط بسیاری از ایران شناسان رد شده است و حتی تا کنون این موضوع که هخامنشیان زردشتی بوده اند یا نه اثبات نشده 

دوم شریعتی به همان قطعیت اشکانیان را از ابتدا مخالف و دشمن زردشتیان معرفی می کند در حالیکه تاریخ نویسان بر خلاف نظر او به اجماع اشکانیان را زردشتی دانسته و بلاش اشکانی نخستین پادشاه ایرانی است که پس از حمله یونانیان مجددا اوستا را جمع آوری کرد . شریعتی بازهم به اشتباه این جمع اوری را به زمان ساسانیان منتقل می کند .

سوم شریعتی ریشه های یک نبرد و اختلاف تاریخی میان فرمانروایان محلی ساسانی و اشکانی را مذهبی و اختلاف بر سر دین زردشتی میداند .

چهارم شریعتی در این بخش برای نخستین بار یک قوم جدید به اقوام ایرانی اضافه می کند " قوم هخامنشی " که مرکز تجمع اشان پارس است . آنهم در دوره اشکانیان در حالیکه هخامنشیان نامی است که مورخین سده ها بعد بر یک سلسله از شاهان ایران نهادند و خارج از کتاب های تاریخ وجود ندارد .

به این ترتیب شریعتی در راستای مجموعه عقاید و دیدگاههای دیگر خود سعی می نماید نمونه مشابهی برای حکومت صفوی در تاریخ ساسانی بسازد و مثلا ساسان را با صفی علیشاه اردبیلی و شاه اسماعیل را اردشیر همانند سازی نماید . شریعتی که دیدگاههایش به صورت سطحی برگرفته از مارکس و هگل است با همین تاریخ سازیها سعی دارد تکرار تاریخ را اثبات نماید همانگونه که در تاریخ اسلام نیز چنین می کند . شریعتی در کتابها و سخنرانی های دیگر خود از جمله در کتاب بازشناسی هویت ایرانی - اسلامی ص 22 بازهم این ادعا که مذهب زرتشتی در زمان اشکانیان از بین رفته بود را تکرار می کند .

ب- تعریف و تصویر اشتباه از دین قدیم ایران 

 تصویری که شریعتی از ودائیسم و میتراییسم ارائه می دهد کاملا غلط است . شریعتی نه نام خدایان و دیوها و ایزدهای ایرانی و هندی را درست بیان می کند و نه معادل هایشان را به درستی معرفی می کند . در کتابی که چندین صفحه به دین ایران قبل از زردشت پرداخته در حد چند جمله و اطلاعات غلط به مستمع خود می دهد

اول - شریعتی در صفحه 285  کتاب فوق در بیان اعتقاد هندیان و مغها اولا اعتقاد ایشان را یکی اعلام می کند و مدعی می شود که مغها دیوان را فرشتگان مقرب می دانسته اند . مطابق نظر شرق شناسان در دین ایران قدیم و مذهب ودایی هندوان مابین نام خدایان خوب و بد جابجایی صورت گرفت یعنی هندیان دیوها را خدایان خوب و اسوره ها را خدایان بد و بالعکس ایرانیان دیوها را خدایان بد و اهوره ها را خدای خوب می دانستند . 

دوم - مدعی می شود که در مذهب مهر پرستی اهوره خدای بد بوده !!!!

سوم - نقشی که به ورونه به عنوان خدای برتر در میان ایزدان ایرانی و هندی می دهد در هیچ بررسی شرق شناسانه مورد تایید نمی باشد .

پ- تصویر اشتباه از ظهور زردشت

شریعتی در بیان ظهور زردشت و عقاید او کاملا نظرات شاذ و منحصر بفردی ارایه می دهد 

اول مدعی است که زردشت بت ها را شکسته است 1 و از معابد بیرون انداخته  و این باور میتنی بر این است که ایرانیان در مذهب قدیم خود قبل از زردشت بت ها را  می پرستیده اند . هر دو نظر خلاف و غیر مستند است .

دوم  مهم ترین تغییری که زردشت در دین ایرانیان پدید آورد یعنی نفی پرستش دیوها و خدایان اهریمنی را ذکر نمی کند به جایش مدعی می شود زردشت با جادوگری و قربانی کردن و بتها  و مغان !!!!مخالفت کرده

سوم مخالفت زردشت با مغان و اصلا روبرو شدن زردشت با مغان بر اساس تحقیقات ایران شناسان هرگز اتفاق نیفتاده . زردشت در هیچ کجای گاتها نام مغان را نبرده و اساسا مغان در اوستا جایی ندارند . وابستگی مغان به قوم ماد و اینکه مادها یکی از اقوام ایرانی بوده اند مورد اتفاق ایران شناسان است . شریعتی بازهم سخن بی سند و ادعایی شاذ می کند .

چهارم مدعی می شود زردشت آب را جانشین گاو !!!! کرده 

پنجم   مدعی می شود زردشت ورونه را خدای شهوت خوانده و از او بدگویی کرده . چنین چیزی نه در اوستا و نه در هیچ یک از اسناد دین قدیم ایران یافت نشده 

ششم  می گوید زردشت بود که بین دین ایرانیان و هندیان جدایی و اختلاف افکند . در اینجا بازهم تمام اختلافات قبلی باورهایی دینی ایرانی و هندی که طی صدها سال ایجاد شده بود را به دلیل فقدان تحقیق و بررسی نادیده می گیرد .1

هفتم - شریعتی  اهورا را لقبی برای مزدا می خواند و مدعی است مزدا نام یکی از خدایان هندی ایرانی بوده است !!!! .در حالیکه در واقع  مزدا لقب اهورا است . این  یکی از بزرگترین خطاهای شریعتی که نشانگر بی اطلاعی دهشتناک  او از مطالعات و تحقیقات ایران شناسی و مهم تر از آن بیگانگی کامل او با اوستا و  زبان شناسی ایرانی است . اون برای اینکه در خطایش شکی برای ما باقی نگذارد . در معنا کردن لغت اهورمزدا هم راه خطا می رود اهورا را رب و صاحب و مزدا را خرد ترجمه می کند در حالیکه هیچ نسبتی میان کلمه رب و اهوره وجود ندارد و معنای اهوره هستی بخش است . مزدا نیز به معنای خرمند است نه خرد .

هشتم . مدعی می شود  مطابق بیان گاتها اهورمزدا نخست وهومن را آفرید و از طریق وهومن تمام هستی را آفرید . این در حالیست در گاتها وهومنه نقش آفرینش مطلق ندارد .

نهم- در نظام آفرینش هستی از دید زردشت مدعی است که ایزدان و فرشتگان دستیاران سپنتامینو و انگره مینو هستند . شریعتی از التقاط باورهای دین قدیم ایران و آنچه از گاتها شنیده از خودش چیزی می سازد و به زبان می آورد در حالیکه در گاتها دو گوهر خوب و بد مستقیما با انسان سر و کار دارند نه ایزدان دیگر !!! شریعتی نموداری خیالی از ارتباط اهورمزدا و انگره مینو و اهریمن می سازد که شش امشاسپند و اکومن ها را در این نمودار تحت فرمان انگره مینو و سپنتا مینو معرفی می کند .از آنجا که این شناخت نقطه اصلی تحلبل های بعدی شریعتی در توحیدی یا مشرکانه خواندن اعتقادات زردشتی خطای او در شناخت این مفاهیم و جایگاهشان تمام تحلیل های بعدی او در توحید زردشتیان را بی معنی و مشتبه می سازد .

ت- ادعای اینکه در گاتها زرتشت اهورا مزدا را خالق نور و ظلمت خوانده 1 شریعتی مدعی است که این بخش در آیه های آخر گاتها آمده . گرچه هیچ اشاره ای به اصل عبارت در گاتها نمی کند اما کلا این ادعایش کاملا غلط است .

ث- در تعریف گروه هفت نفره امشاسپندان ، امشاسپند هفتم و رهبر ایشان را را سپنتا مینو می خواند در حالیکه امشاسپند هفتم  و خالق ایشان اهورا مزدا است .

ج - شریعتی در یکی از عجیب ترین ادعاهایش و در تناقض با تاییدی که قبلا از زمان سرایش گاتها در زمان زرتشت کرده بود . تدوین گاتها و اوستا را مربوط به قرن سوم و چهارم میلادی می داند 2. یعنی زمانی که اشکانیان منقرض شده اند . مطابق این نظر خارق العاده شریعتی  زبان اوستا حتی از پهلوی اشکانی هم جدیدتر است !!!! این درحالیست که در تحول زبانی از اوستایی به پارسی باستان به پهلوی اشکانی ، زبان پهلوی اشکانی فرزند نسل دوم اوستایی است . اما برای شریعتی سخت نیست که اوستا را جدیدتر از کتیبه های پهلوی اشکانی بخواند !!!!!

چ - در بیان سوشیانت دوره های ظهور ایشان را چهار هزار ساله اعلام می کند در حالیکه مطابق کتب پهلوی این دوره ها هزار ساله هستند نه چهار هزار ساله شریعتی این خطای خود را در کتب بازشناسی ص 43 اصلاح می کند .

ح- زرااستریسم و زراتشتریسم : شریعتی در یکی از ادعاهای دیگر منحصر بفرد و غلط خود مدعی می شود  مستشرقین اروپایی دین زردشتی را به دو عنوان زرا استریسم و زراتشتریسم تقسیم بندی کرده و اولی را دین زردشتی و دومی را دین زردشت نامیده !!! چنین تقسیم بندی توسط هیچ مستشرقی بیان نشده و شریعتی همانند بسیار دعاوی بی سند و مدرک و کذب خود بر سر منبر خطابه این ادعا را کشف و بیان کرده .

خ- شریعتی در صفحه 336 کتابش یشت ها را سرودهای توحیدی خود زردشت می خواند !!!! این درحالیست که یشت ها سرودهایی برای ایزدان است که بعدها از دین قدیم ایرانیان به دین زردشتی راه یافت . مطابق نظر ایران شناسان یشت ها بعد از زمان زرتشت با جرح و تعدیل سرودهای ستایش ایزدان و برجسته کردن نقش امشاسپندان در مطابقت با دین زردشتی سروده شده است و قدمت ان به یک یا دو سده بعد از گاتها می رسد . نه زردشتیان ونه کتابهای پهلوی و نه ایران شناسان هرگز مدعی سرودن یشتها توسط خود زردشت نشده اند و جالب این است که این اشتباه شریعتی به بعضی از سایتها و مراجع مذهبی حوزوی راه یافته و در آن تکرار شده مانند پایگاه جامع فرق و ادیان 

د- یکی از خطاهای شریعتی در شناخت دین زردشتی ادعای پرستش ایزدان و عبادت انهاست در حالیکه زردشتیان ایزدان را نه پرستش و عبادت که ستایش می کنند و میان ستایش و عبادت و پرستش تفاوت بسیار است . چنین رویکردی در میان شیعیان هم بوده است و مثلا خواندن زیارتنامه که متن و محتوای ان در ستایش  امامزادگان است به معنی عبادت و پرستش ایشان نیست . (ص 340)

ذ- شریعتی معتقد است نام ایزدان در گاتها به عنوان صفات اهورمزدا ذکر شده که دیدگاهی منطبق با نظر زردشتیان امروز است . اما در ادامه ادعا می کند این نامها در دوره های بعد به عنوان ذوات مستقل از خداوند و در وجهی شرک آلود مورد استفاده قرار گرفته (صفحه 340 )و در یشتها ستایش شده اند . این در حالیست که در یشتها هرگز موجودیت مستقل و غیر مجرد برای یشتها ذکر نشده است و ایزدان و امشاسپندان همیشه نشانگر  صفات و تاثیرات ذات اهورمزدا از جهات مختلف در زندگی انسانها بوده اند . شریعتی برای ادعای خود هیچ دلیل و سندی ذکر نمی کند.

ر- ادعای ذکر ازدواج با محارم در اوستا

یکی از ادعاهای خلاف شریعتی در مورد دین زردشتی ،ادعای ذکر صریح  ازدواج با محارم در اوستا است . این در حالیست که در هیچ بخشی از اوستای قدیم و جدید سخنی از ازدواج با محارم نرفته است و شریعتی در این ادعا  اوستا را با کتب پهلوی اشتباه  می گیرد . بر مبنای نظر صریح شرق شناسان و زبان شناسان  در اوستای قدیم حتی اشاره به لغتی که مترادف با ازدواج محارم باشد نرفته است و در اوستای جوان یعنی وندیداد نیز هیچ یک از آن سخنان که شریعتی بیان می کند ذکر نشده . شریعتی در این خطای واضح ارداویراف نامه و روایت پهلوی و کتبی که بعد از اسلام نگارش شده است را بخشی از اوستا می خواند و بار دیگر نا آشنایی خود با دین زردشتی و واقعیات فرهنگ ایران  باستان را ثابت می کند .

ز- افزون بر این خطاهای تاریخی بزرگ در میانه سخنان او ادعاهای دیگری موجود است که همگی باطل و بی سند است :

- مدعی است که هخامنشیان ، آژی دهاک را ضحاک ماردوش خواندند 1

- ساسان را ساسان خوتای2 می نامد . مشخص نیست این نام را از کجا آورده و محتملا یکی دیگر از داستان پردازیهای اوست 

- ساسان را مفتی اعظم !!!! و رهبر تمام روحانیان ایران می خواند در حالیکه مطابق اسناد تاریخی و کتیبه های و کتب پهلوی ساسان صرفا ریاست معبد آناهیتا در استخر را داشته

- مدعی می شود مدائن پایتخت ساسانیان مرکز مذهبی جهان مسیحیت !!!! بوده است4 . 

- شراب مقدس مسیحیان را برگرفته از هوم زردشتیان میداند 5 بعدا مدعی می شود که می و مستی در ادبیات داستانی ما از مسیحیت کاتولیک وارد شده است !!!!

- وهومن را خدای گاو !!!! می خواند 6

- برای زرتشت صفتی جدید می سازد به نام سپند من 7 و انرا دارای محبت معنا می کند 

- یسنا را به لحاظ زبانی متعلق به دوره هخامنشی میداند 8

- ویسپردو وندیداد  را متعلق به دوره اواخر ساسانی میداند و نه حتی اشکانیان در حالیکه زبان ویسپرد متعلق به همان دوره یسنا است و وندیداد نیز بخشی در زمان اشکانیان و بخشی در زمان ساسانیان تدوین شده است 9

 - ادعا می کند در رساله ماه فروردین روز خرداد نژاد آریایی و ایرانیان همزاد گاو اعلام شده است !!!!! (پاورقی صفحه 329 )در حالیکه ماه فروردین روز خرداد اصلا  رساله ای اسطوره ای  وتقویم خرداد روز فروردین ماه زاد روز زرتشت و درباره وقایع تقویمی رخداده در این روز و بعضی اساطیر ایرانی است که بعدها در شاهنامه هم  آمده است . این کتاب توسط ملک الشعرای بهار و ابراهیم میرزای ناظر ترجمه شده است و نشانی از ادعاهای شریعتی در مورد مطالبش در آن وجود دارد

- ادعا می کند که آگنی توسط زردشتیان ستایش می شده و از ایزدان زردشتی است در حالیکه اگنی از دیوها  بوده و هرگز توسط زردشتیان نیایش و ستایش نشده است (صفحه 389 )

- شریعتی سروش ، منترا و فره ایزدی را خدایان زردشتیان نامیده (ص 340 ) بازهم ادعایی که نه سند دارد و نه تابحال کسی چنین ادعایی کرده خصوصا خدا نامیدن مانترا توسط او یکی دیگر از شاهکارهای بی اطلاعی او از دین زردشتی و مفاهیم دینی مزدیسنی است .

-  یکی دیگر از خطاهای تاریخی شریعتی ادعای شورش و جدال افشین و اسپهبدان طبرستان با عباسیان به خونخواهی ابومسلم خراسانی است در حالیکه توطئه افشین بر علیه خلیفه عباسی هیچ ارتباطی با داستان ابومسلم ندارد و اصلا مابین دوره ابومسلم و افشین فاصله بسیاری است و این دو حداقل سه نسل فاصله دارند .( ص 33 ج 2 تاریخ ادیان )








1  کتاب شماره 15 مجموعه اثار شریعتی ص 270

1 همان ص  281

1 همان ص 284

1 همان ص 285

2  همان ص 270

2 همان ص291

3 همان ص 270

4   همان ص 272

5 همان ص 278

6 همان ص 281

7 همان ص 288

8 همان ص 321

9 همان ص 321

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد