نقد دعاوی غیر مستند در متون باستانی ایران و عقاید کهن ایرانیان

طرح دعاوی غیر مستند و تفرقه افکن در میان ایرانیان بر خلاف مصالح عمومی ملت و سرزمین ایران است . این صفحه تلاشی است برای نقد مستند و عقلانی ادعاهای تفرقه افکنانه مذهبی در میان ایرانیان به خصوص مابین اکثریت مذهبی جامعه و جامعه زرتشتیان ایران

نقد دعاوی غیر مستند در متون باستانی ایران و عقاید کهن ایرانیان

طرح دعاوی غیر مستند و تفرقه افکن در میان ایرانیان بر خلاف مصالح عمومی ملت و سرزمین ایران است . این صفحه تلاشی است برای نقد مستند و عقلانی ادعاهای تفرقه افکنانه مذهبی در میان ایرانیان به خصوص مابین اکثریت مذهبی جامعه و جامعه زرتشتیان ایران

مرجعیت دعاوی تاریخی شریعتی

علی شریعتی  یکی از شناخته شده ترین متفکران شیعه معاصر است . عمده فعالیت شریعتی در شناخت اسلام و ادیان بوده است . همچنین اکثر آثار او نه آثار مکتوب که جمع اوری و تدوین سخنرانی هایش در حسینیه ارشاد است . گرچه در مورد مطابقت تام مطالب این سخنرانی ها با کتاب هایش  قطعیتی وجود ندارد ولیکن گریزی نیست جز اینکه همین کتب منتشره مبنای بررسی دعاوی او قرار گیرد . 

در خصوص دعاوی علی شریعتی در خصوص ادیان در بخش نخست سطح دانش و سواد اکادمیک شریعتی و در بخش دوم اعتبار استنادات تاریخی و معرفت شناسی تاریخی در آثار منتسب به شریعتی اعم از سخنرانی ها و کتابها و اعتبار دعاوی او از نظر تاریخی و نهایتا در بخش سوم  اعتبار علی شریعتی و دعاوی اش در میان روحانیون شیعه  معاصر مورد بررسی قرار می گیرد . 


بخش اول  سطح سواد و دانش علی شریعتی

علاوه بر خطاهای آشکار شریعتی در تاریخ و ادبیات و جامعه شناسی مدارک متقنی در نا توانی شریعتی در تحصیلات عالیه وجود دارد . شریعتی زمانی که پس از سپری شدن مدت مجاز بورسیه دکترا در فرانسه به ایران باز می گردد . مدارک تحصیلی ضعیفی برای استخدام در دانشگاه فردوسی مشهد ارایه می دهد . در مورد این مدارک تحصیلی  دکتر متینی می گوید :

رساله دکترای دانشگاهی شریعتی ترجمه خلاصه یک فصل از نسخه خطی کتاب فضائل بلخ به زبان فرانسه بود. با توجه به مدارک تحصیلی او، موجب تعجب ما شد. نامه ای محرمانه از دانشگاه ادبیات مشهد به دانشگاه پاریس نوشته شد، درباره سوابق تحصیلی شریعتی جوابی که از دانشگاه پاریس آمد به خط اعضای ژوری دفاع از رساله دکترای شریعتی، خلاصه آن این بود که این رساله قابل قبول نیست (در حالی که دانشگاه پاریس تا آن زمان رسالات بی سر و ته بسیاری را برای درجه دکترای دانشگاهی پذیرفته بود) ولی چون نویسنده رساله با بورس دولت ایران مشغول به تحصیل بود و امکان تمدید بورس نیز برایش وجود نداشت، رساله را پذیرفتیم آن هم به پایین ترین درجه یعنی Passable (قابل قبول).

متینی در ادامه توضیح بیشتری در دلایل ضعف رساله شریعتی ارایه می دهد : "شاید بپرسید اصلا این کتاب فضائل بلخ چیست؟ دوباره نظر شما رو جلب میکنم به گفته دکتر جلال متینی که میگوید: کتاب فضائل بلخ چند سال پیش از انقلاب اسلامی به تصحیح عبدالحی حبیبی دانشمند افغانی در ایران چاپ شد. این کتاب یک متن سنگین فلسفی یا ادبی نیست که ترجمه آن کار هر کسی نباشد. بلکه متن بسیار ساده ای است در شرح احوال بزرگان شهر بلخ که مؤلف درباره هر یک از آنان حداکثر چند صفحه ای نوشته است از فقیه و محدث. و ژیلبرلا زار، استاد راهنمای شریعتی در تألیف و تدوین این رساله دکتری بوده است. ما در مشهد، در دوره لیسانس رشته های مختلف سال ها بود که ترجمه را از عربی یا فرانسه و انگلیسی به زبان فارسی به عنوان رساله دوره لیسانس نمی پذیرفتیم؛ چون متوجه شده بودیم که بعضی از دانشجویان رند، 50 تومانی به طلاب مدارس قدیمی مشهد می دادند و حضرات برایشان ترجمه می کردند."

تز اقای شریعتی همانطور که خودش هم برای ساواک گفته ترجمه کتاب فضایل بلخ به زبان فرانسه می باشد و هیچ ربطی به جامعه شناسی یا تاریخ و از این قبیل ندارد در این باره زیباست که دیدگاه یان ریشار (شرق شناس فرانسوی و متخصص اسلام سیاسی شیعی )، که نخستین بار رسالهء دکترای شریعتی را در پاریس پیدا کرده، نقل کنم که میگوید: مضمون این رساله، که به سرپرستی استاد ژ. لازار، تدوین شده، در زمینهء جامعه شناسی نیست و صرفاً به زبان شناسیِ قرون وسطا در ایران مربوط می شود. 


بخش دوم    استناد به کتابها و آثار و سخنرانی های  شریعتی 

آیا استناد به سخنان و کتابهای منسوب به شریعتی صحیح است ؟ یکی از بزرگترین اشکالات در خصوص استنادات به سخنان شریعتی تناقضات فراوان و خطاهای آشکار و واضح در متن این آثار است . در خصوص اعتبار این کتب و آثار باید بدانیم :

1- شریعتی خود آثارش را ناقص ، پرغلط و  غیر تحقیقاتی می داند . شریعتی در وصیت نامه اش به مرحوم حکیمی می گوید :

آنچه از من نشر یافته، به دلیل نبودن امکانات و کم بودن فرصت خام و عجولانه و پرغلط چاپ شده است و تمامی آن را نه به عنوان کارهای علمی تحقیقی، که فریادهایی از سر درد نشانه هایی از یک راه، تکانهایی برای بیداری، ارائه طریق، طرح های کلی از یک مکتب، یک دعوت، جهات و ایده ها و بالاخره نوعی بسیج فکری و روحی در جامعه باید تلقی کرد آن هم در شرایطی تبعیدی، فشار، توطئه، فرصت گذرا و حالتی که هر لحظه اش انتظار فاجعه ای می رفت. آنها همه باید تجدید نظرشود، از نظر علمی غنی شود و خورشت بخورد – غلط گیری معنوی و لفظی و چاپی بشود .

 2- افراد دیگر نیز این نگرش شریعتی به آثار خود و خام بودن ادعاهایش را تایید کرده اند .مرحوم بهشتی با اشاره به این نگرش شریعتی نسبت به عقاید و آثارش می گوید : " دکتر هیچ وقت معتقد نبود که هرچه گفته صحیح است و این را بارها تکرار کرده مگر می شود انسانی هوشیار و آگاه و اندیشمند باشد و بگوید که هرچه من می گویم راست است؟! دکتر در کتاب «یاد و یادآوران» می گوید، پارسال من در عرفات درباره زیارت عاشورا یا زیارت امام حسین(ع) یا زیارت وارث که مردم می خواندند نظرم چه بود و امسال نظرم چیست و این دو نظر 180 درجه با هم فرق می کنند او این دگرگونی پیش رونده را برای خودش کمال می داند و آنچه را که پارسال می اندیشید امسال برای خودش قابل قبول نیست اما این گروه ها مثلا روی اندیشه پارسال او که بوسیله خودش رد شده تکیه می کنند بی آنکه به رد امسالش اشاره ای بکنند!"

مرحوم بهشتی در سفارشی در خصوص نقل آثار شریعتی می گوید : "اگر خودتان را به اندازه کافی صاحب نظر در مسائل مطرح شده در کتابهای دکتر شریعتی نمی دانید به آقایان هشدار می دهم که باید در نقل مطالب آنها برای دیگران خوددار باشید، شما حق ندارید همه مطالب دکتر شریعتی را برای همه مردم نقل کنید و خوراک جوانهای ما قرار بدهیم. چنین حقی ندارید؛ چون خطا خیلی زیاد است. شما حق ندارید" 

همسر او تایید می کند شریعتی برای این سخنرانی ها هیچگونه مطالعه و امادگی قبلی نداشته اشت : "براى انجام سخنرانى‌هایش فرصت تحقیق قبلى نداشت و بیشتر از حافظه‌اش کمک می‌گرفت"

3- شریعتی به دلیل درگیریهای سیاسی دوره فعالیت اش در بعضی نظرات اش تغییرات اساسی داد . عمده این تغییرات دیدگاه او در مورد مارکسیسم بود . شریعتی که پیش از زندان دیالکتیک را به اسلام نزدیک می دانست و ضدیت مارکس با اسلام را نفی می کرد و مدعی بود "سوسیالیسم به عنوان برابر طلب ضد سرکوب، ستم و بهره کشى انسان به دست انسان براى همه آنها که دین گرا یا نادین گرا هستند جذابیت دارد" (ص ۱۳۷ مجموعه آثار ۱۸ شریعتى) .پس از زندان  مارکسیسم را دارای اختلافات بسیار با اسلام خواند . 

بدین ترتیب آثار شریعتی با چنان کیفیتی که خود او توضیح می دهد و نواقص فراوان معنوی و نگارشی به صورت دلخواه مورد استفاده قرار گرفته و هرکسی از طن خود یار ایشان می شود و سخنان شریعتی را مستند دعاوی خود قرار می دهد .

4- شریعتی در خصوص مباحث مختلف تاریخی و اجتماعی و اسلامی نظرات شاذی داده که با مستندات تاریخی و بدیهیات مغایرت دارد .از آنجا که بیان همه این خطاها  میسر نیست به عنوان نمونه چند خطای بزرگ او بیان می شود:

نخستین کسی که از خارج خانه محمد بدو گروید ابوبکر بود  (اسلام شناسی ص 430 )

در تاریخ طبری و کتب سیره مشخصا ذکر شده است که پیش از ابوبکر 50 نفر مسلمان شده بودند و ابوبکر به دلیل اینکه از معاریف و مشاهیر بود در میان ایشان اعتبار بیشتری داشت ولی شریعتی در ذکر تاریخ خطای بزرگی می کند .

پیامبر اسلام  هنگام مرگ هفت دینار و یک شتر و چند شمشیر داشت که شتر اهدائى پادشاه حبشه بود:

این ادعا که در هیچ یک از کتب تاریخی نیامده است مخالف نص کتب تاریخی است 

- شریعتی مدعی بود که اهرام مصر را بردگان ساختند . تحقیقات باستان شناسان نشان داد اهرام مصر توسط خود مردم مصر و در زمانی که زمین های ایشان زیر آب بالا آمده نیل بوده ساخته شده است 

5- شریعتی اساسا مورخ نیست و آثار او به عنوان مستندات تاریخ نگاری  مورد تایید نیستند .
بخش قابل توجهی از مجموعه آثار شریعتی به بخش نخست اختصاص دارد؛ آثاری که بخش عمده آنها دارای عناوین خاص تاریخی اند. از باب نمونه: تاریخ تمدن (مجموعه آثار ۱۱ و ۱۲)، تاریخ ادیان (۱۳ و ۱۴) و ویژگی های قرون جدید (مجموعه آثار ۳۱) و نمونه ها در قلمرو اسلام و تشیع: اسلام شناسی مشهد (مجموعه آثار ۳۰) و علی (مجموعه آثار ۲۴). 
در این دسته آثار شریعتی تلاش کرده است که اخبار و حوادث را گزارش کند اما اشکال اساسی این است که این گزارش ها اولا در اغلب موارد مستند به منابع مشخص نیستند و ثانیا عموما چنان با شرح و بسط و تفسیر و تحلیل گوینده همراه است که به راستی غالبا تفکیک بین داده های خالص تاریخی و مستندات نقلی و منابع کتابخانه ای و تفاسیر خاص راوی و ناقل دشوار است "1
"شریعتی، به رغم پرداختن به موضوعات تاریخی، غالبا در مقام مورخ سخن نگفته و یا ننوشته است و ثانیا این آثار مفصل عمدتا سخنرانی (در کلاس های ارشاد و یا در دانشگاهها و یا مناسبت ها) بوده و مقتضای سخنرانی ها کم و بیش همین است"2
حسن یوسفی اشکوری مدیر مرکز حفظ آثار شریعتی در حسینیه ارشاد در مورد روایت های تاریخی شریعتی می گوید : "هر کسی از هر منظری حق دارد از داده های تاریخی تفسیر و یا تأویل ویژه ای ارائه کند و شریعتی نیز یکی از این حق داران است. اما در این میان یک شرط اساسی ضرورت دارد و آن این که هر نوع تفسیر و حتی تأویلی منطقا باید در چهارچوب داده های معتبر تاریخی باشد و گرنه اعتباری نخواهد داشت و چه بسا موجب گمراهی و بدفهمی نیز بشود. "3

بخش سوم  علی شریعتی  و روحانیت شیعه 

شریعتی به صورت صریح اصطلاح روحانیت شیعه را نفی می کرد وآن را غیر اسلامی و بر گرفته از کلیسا می دانست . او با فقه شیعه هم مخالف بود و قوانین سرمایه داری را برتر از فقه شیعه می دانست و در مواردی آرای فقهی را به سخره می گرفت  .او می گوید "من گاندی آتش پرست را بیشتر لایق شیعه بودن میدانم تا آیت الله بهبهانی و بدتر از او علامه مجلسی را " .مخالفت علی شریعتی با روحانیت شیعه منجر به مخالفت صریح جامعه روحانیون شیعه با وی شد که مصادیق آن را در موارد ذیل می توان دید :

- مرتضی انصاری قمی در مورد شریعتی گفته است :«در یک قرن اخیر، اسلام و تشیع هیچگاه دشمنی خطرناک‌تر و گستاخ‌تر از علی شریعتی به خود ندیده‌است» با همین دیدگاه وی خواستار تکفیر ، حبس و اعدام شریعتی شد .

 دیدگاههای شریعتی باعث مراجعه جمعی از طلاب و روحانیون به آیت الله مرعشی نجفی و اخذ فتوای شرعی بر ضد شریعتی از ایشان گردید

- مرتضی مطهری به صورت صریح اعتقادات و دعاوی شریعتی را مخالف شریعت و مذهب شیعه دانست  وی در نامه به آیت الله خمینی پس از مرگ شریعتی نوشت :کوچک‌ترین گناه این مرد بدنام کردن روحانیت است. او همکاری روحانیت با دستگاه‌های ظلم و جور علیه توده مردم را به صورت یک اصل کلی اجتماعی درآورد و مدعی شد که ملک و مالک و ملا و به تعبیر دیگر تیغ و طلا و تسبیح همیشه در کنار هم بوده و یک مقصد داشته‌اند.

- ابوالحسن قزوینی  در پاسخ به استفتایی نوشت: «هرچند مدتی است کسالت دارم و قادر بر مطالعه نیستم، ولی نظر به مطالعه اجمالی، کتب مذکور مطابق با مذهب تشیع نمی‌باشد و انکار خاتمیت و انکار ضروری دین اسلام است.

- سید کاظم مرعشی در پاسخ استفتایی خرید و فروش کتب شریعتی را حرام اعلام نمود 

- اعضای جامعه روحانیت در جلسه ای که شرح آن توسط محمد یزدی رفته است اعلام تکفیر شریعتی را به مصلحت ندانستند . در این جلسه مصباح یزدی خواستار اعلام تکفیر شریعتی شده بود .

- علامه طباطبایی در پاسخ سوالی در مورد شریعتی می گوید : "نوع مطالب ایشان اشتباه و طبق مدارک دینی اسلامی غیرقابل‎قبول می‎باشد."

- آیت الله حامنه ای در مورد شریعتی می گوید: «شریعتی را ممکن است به عنوان یک فقیه، یک متفکر بزرگ، یک بنیانگذار مترقی اندیشه اسلام معرفی بکنند! اینها البته افسانه آمیز است و چنین تعبیراتی باب مرحوم شریعتی نیست»

- در استفتائات در مورد دیدگاههای شریعتی قبل و بعد از مرگ او مراجع تقلید مانند آیات عظام تبریزی ، میلانی ، خویی ، مرعشی نجفی و سید عبدالله شیرازی بر منع خواندن کتابهای او و ضاله بودن کتب اش حکم دادند .

به این ترتیب دعاوی شریعتی جز بخش اقلیت و محدودی از علمای شیعه مورد نقد و مخالفت جدی اکثریت این علما قرار داشت . این نقدها صرفا مربوط به انتقادات شریعتی در مورد روحانیت شیعه نبود . مرتضی مطهری در مورد جزوات اسلام شناسی شریعتی می گوید : «این جزوه مانند غالب نوشته های نویسنده، از نظر ادبی و هنری، اعلی و از نظر علمی، متوسط است و از نظر فلسفی، کمتر از متوسط و از نظر دینی و اسلامی، صفر است». او در مورد پایه های انحرافات عقیدتی شریعتی می نویسد : عجبا ! می خواهند با اندیشه هایی که چکیده ی افکار «ماسینیون» مستشار وزارت مستعمرات فرانسه در شمال آفریقا و سرپرست مبلغان مسیحی در مصر و افکار «گورویچ» یهودی ماتریالیست و اندیشه های «ژان پل سارتر» اگزیستانسیالیست ضد خدا و عقاید دورکهایم جامعه شناس ضد مذهب است، اسلام نوین بسازند!

دکتر بهشتی در مورد نظرات و ارای سلیقه ای شریعتی می گوید : من مکرر گفتم دکتر شریعتی بیش از آنکه اندیشمند باشد، شاعر است؛ روی قریحه حرف می زند، روی سلیقه حرف میزند؛ و این بزرگترین انحراف و خطای اوست. این مسئله را به خود او هو گفته ام و از او خواسته ام که دیگر این کاررا نکند – من این گفتگو را در یک دیدار دو نفره سه ساعته با او مطرح کردم ایشان قول داد و براساس حسن ظنی که به من داشت، گفت: من قبول دارم؛ تو و امثال تو نظارت کنید، دخالت کنید؛ نگذارید حرف هایی که به نظرتان نارواست اصلا از من منتشر شود. دکتر نه تنها در زمینه های مربوط به اسلام خامیها داشت بلکه در زمینه های مربوط به اقتصاد جهانی هم خیلی راحت خیال می کرد که فلان مسئله اقتصادی دیگر تمام شده است حتی در آخرین گفتگویی که در حدود ده، یازده ماه پیش داشتیم همین را میگفت.دو نقد دیگر هم بر دکتر بود – که نقد بر همان شاعریت و روح حساس اوست – یکی  پرخاشگریهای نابجا و یا بیش از حد به چهره ها، در گفته ها و نوشته هایش و دیگری ستایشگریهای مفرط. انسان در بعضی از نوشته های او می بیند اباذری که او توصیف می کند انگار یک قدم از محمد(ص) بالاتر است. این همانی است که اول عرض کردم که دکتر به نظر من بیش از آنکه اندیشمند بود شاعر بود – بنابراین، این دو نقیضه در دکتر بود پرخاشگریهای بسیار نابجا – یا اگر هم بجا بود، بیش از حد بود – و ستایشگریهای نا بجا یا اگر هم بجا بود بیش از حد بود.دکتر در بعضی از برداشتهایش از آیات و روایات شیوه ای را دنبال می کرد که ما آنرا «شیوه اصحاب رای» می گوییم؛ یعنی شیوه کسانی که می کوشند تا یک عبارت را با اندیشه دلخواهشان معنی بکنند، این شیوه، شیوه پر آسیب و خطری است.



بخش چهارم     بررسی دیدگاههای انتقادی شریعتی نسبت به تاریخ ایران باستان و دین زردشتی 
ادامه دارد 


1 یوسفی اشکوری  تاریخ نگاری شریعتی در بوته نقد

2 همان 

3 همان

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد