نقد دعاوی غیر مستند در متون باستانی ایران و عقاید کهن ایرانیان

طرح دعاوی غیر مستند و تفرقه افکن در میان ایرانیان بر خلاف مصالح عمومی ملت و سرزمین ایران است . این صفحه تلاشی است برای نقد مستند و عقلانی ادعاهای تفرقه افکنانه مذهبی در میان ایرانیان به خصوص مابین اکثریت مذهبی جامعه و جامعه زرتشتیان ایران

نقد دعاوی غیر مستند در متون باستانی ایران و عقاید کهن ایرانیان

طرح دعاوی غیر مستند و تفرقه افکن در میان ایرانیان بر خلاف مصالح عمومی ملت و سرزمین ایران است . این صفحه تلاشی است برای نقد مستند و عقلانی ادعاهای تفرقه افکنانه مذهبی در میان ایرانیان به خصوص مابین اکثریت مذهبی جامعه و جامعه زرتشتیان ایران

استقلال دین و علم و دیدگاههای مصباح یزدی در تقابل با انتقادات سایت راه راستی از زرتشتیان

استقلال دین و علم و دیدگاههای مصباح یزدی در تقابل با انتقادات سایت راه راستی از زرتشتیان 

سایت راه راستی  در ادامه دعاوی خود مبنی بر اینکه زرتشتیان هیچ دیدگاه علمی و یقینی ندارند مطلبی در نقد سخنان موبد خورشیدیان درج نموده است که در مصاحبه مکتوب خود می گوید :«دین و باورهای مذهبی بر پایه دلیل و برهان علمی بوجود نیامده و خیلی از باورهائی که همه پیروان مذاهب به آن معتقدند و در زندگی بکار می بندند، صرفا علمی نیست.» (پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، ص ۱۷) 

این نقد مبتنی بر این فرض نادرست است که عقاید اسلامی و شیعه امامیه در ارتباط مستقیم با علم و دارای مشترکات فراوان با آن است ولی دیدگاههای متفکرین شیعه امامیه نشان می دهد که مواضع ایشان در رابطه دین و علم با نظرات موبد خورشیدیان به صورت ساختاری مشابهت دارد .

 به این نوشته علامه طباطبایی در تعریف دین توجه نمایید :

“دین نظام عملی مبتنی بر اعتقاد است . و مقصود از اعتقاد در این مورد تنها علم نظری درباره هستی و انسان نیست زیرا علم نظری به تنهایی مستلزم عمل نیست” تفسیر المیزان ج۱۵ ص ۸
مشابهتی نمی بینید ؟ هر دو یک حرف زده اند . دین نظام اعتقادی و علم نظام عقلی و لزوما اعتقادات بشر عقلی نیستند . این مربوط به دین خاصی هم نیست و در بسیار ادیان دیده می شود که اعتقاداتی خلاف صریح عقل بروز می کند مثل قمه زنی کسی که قمه می زند اینکار را به عنوان اعتقاد و رفتار دینی انجام می دهد .
مصباح یزدی در بررسی رابطه دین و علم بحث مفصلی دارد . بر مبنای تعاریف مختلف دین و علم او این رابطه را متفاوت می داند اما نکته جالب اینجاست که در ۱۸ مورد از این تعاریف علم و دین را کاملا متباین و واجد حداقل نکات اشتراک می داند !!!!۱
“دین به معنای «اعتقاد به امر قدسی» نیز به این دلیل که یک اعتقاد جزئی (و شخصی) است، هنگامی که با علم به معنای «شناخت حصولی کلی» مقایسه شود، وجه مشترکی با آن نمی‌یابد و لذا رابطه میان آن دو «تباین» خواهد بود.”
مصباح یزدی رابطه علم ودین ص ۱۱۱
و در سه مورد عموم و خصوص مطلق می داند که از قضا خلاف نظر شما عموم را به علم و خصوص را به دین می دهد و قلمرو علم را فراتر از دین می داند :
“رابطه عموم و خصوص مطلق را میان اصطلاحی دیگر از علم و دین نیز می‌توان یافت. دین به معنای «اعتقاد به امر قدسی» با علم به معنای «اعتقاد جزمی» چنین رابطه‌ای دارند، زیرا هر اعتقادی به امر قدسی، یک اعتقاد جزمی است، لکن هر اعتقاد جزمی، الزاماً اعتقاد به امر قدسی نخواهد بود. به دیگر سخن، قلمرو اعتقادات جزمی بسی فراخ‌تر از اعتقاد به امر قدسی است”
و نهایتا در بیشتر تعاریف این رابطه را از نوع عموم و خصوص من وجه می داند یعنی این دو را دایره هایی می داند که در بخشهایی با یکدیگرند اشتراک دارند ولی بخش از دین خارج از حیطه علم و بخشی از علم خارج از حیطه دین است .
“دین و علم در بقیه اصطلاحات خود، گذشته از مسائل و قلمروهایی مستقل، دارای قلمروهایی مشترک نیز هستند، و به تعبیر منطقی، رابطه میان آنها رابطه عموم و خصوص من‌وجه است” ص ۱۱۵ همان کتاب
“بسیاری از مسائل علمی مستقیما با دین ارتباط ندارند و از مسائل اختصاصی علم تلقی می‌شوند” ص ۱۱۶
“بر اساس تعریف، مسائل متافیزیکی و ماورای تجربی، مانند آنچه به مرحله زندگی بعد از مرگ و قیامت مربوط می‌شود از قلمرو علم خارج است”

به نظر می رسد متفکرین شیعه مانند علامه طباطبایی و مصباح یزدی و مطهری نظرشان کاملا شبیه موبد خورشیدیان است و منتقدان دین زرتشتی بدون اگاهی از رابطه دین و علم بر مبنای تعاریف رایج صرفا انتقاداتی بدون تعمق و بررسی دقیق به ایشان وارد می کنند .

نظرات 20 + ارسال نظر
offer پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1396 ساعت 08:50 http://offer13.blog.ir

با سلام ؛ آقای مدیوماه شما باز هم برداشت نا متعارف و ناجور کردید ؛ وقتی میگوییم زرتشتیان هیچ دیدگاه علمی و یقینی ندارند یعنی چه ؟ من در کامنتی ذیل همان پست توضیح داده بودم ، مگر شکند گمانیک ویزار و دیدی نو از آیینی کهن علمی و یقینی نیست ؟ ؛ مسئله این است که وقتی نه در گاتها خبری است و نه در سنت زرتشت و نه اولی الأمر معصوم دارند و در تمام اینها از دیدگاه های علمی و یقینی اثری نیست پس نمیتوانند هیچ دیدگاهی را به این آیین منتسب کنند ، همان کاری که شکند گمنیک ویزار کرد که کلا کار غلطی بود . مسئله این است ، ما وقتی میگوییم دیدگاه علمی و یقینی به قرآن و سنت ائمه ارجاع میدهیم . تفسیر المیزان که تفسیر قرآن به قرآن است خود گواه است ، اما با 20 صفحه که زبانش منسوخ شده و ترجمه هایش اختلاف فاحشی با هم دارند چه میتوان کرد ؟ کدام دیدگاه علمی را از آن میتوان در آورد ؟ .
در ضمن ، اگر دوست ندارید اینجا کامنت بگذارم ، این کامنت ار حذف و در وبلاگ من بصورت خصوصی بگویید تا دیگر این کار را نکنم.

اول : درخواست دارم در احترام به مدیر سایت راه راستی در صورتی که کامنت کوتاه است پاسخ در همان سایت درج شود .
دوم : خیر کتاب آقای مصباح یزدی را بحوانید . خلاصه مطلب کتاب ایشان را هم شخصی در کامنتی در سایت راه راستی درج کرد . اصولا مطابق نظر اکثر حکما همه دیدگاههای دینی در مطابقت با علم نیست . البته در کتاب جناب مصباح تعاریف مختلف دین و علم ذیل یک جدول در آمده ولی نتیجه گیری کلی مشخص است .
در اینجا اصلا سخن از شکند و کتاب افراد دیگر نیست . موبد خورشیدیان چیزی گفته و این گفته کاملا با گفته حکمای شیعه یکی است .
ایشان می گوید در تحلیل دین صرفا نمی توان از منطق علمی تبعیت کرد . معنی اش این نیست که اصلا نمی شود تبعیت کرد . حالا اینکه شما می گویید دین زردشتی هیچ مبانی مشخص ندارد و یا مبانی اش کلا غیر علمی است یک بحث دیگر است و جایش اینجا نیست

offer جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1396 ساعت 20:43 http://offer13.blog.ir

با سلام ؛ و اما بعد :
آقای مدیوماه علامه طباطبایی چه گفته اند ؟ :
دین نظام عملی مبتنی بر اعتقاد است ...
خب این اعتقاد یعنی چه :
1 : توحید 2 : عدل 3 : نبوت 4 : امامت 5 : معاد
حتما به عنوان یک مسلمان ( نمیدانم شیعه هستید یا نه ) میدانید که اینها در شیعه برگرفته شده اند از قران و سنت معصومین (ع) . حال در زرتشت یعنی چه ؟ در حقیقت مسئله دیدگاه علمی و یقینی است ... شیعه به این اصول دین و به طبع قرآن و سنت معصومین دیدگاهی کاملا یقینی دارد ، حال زرتشتیان به چه چیزی میتوانند دیدگاهی یقینی داشته باشند ؟ فقط به بیست صفحه که انها هم بیانگر چیزی نیستند که بتوان دیدگاهی کاملا جدا و به عبارتی یک دین کامل به حساب آورد .
مسئله علم به تنهایی نیست ... قطعا این علم دارد روز به روز تغییر میکند و نمیتوان ثبات مطلقی برای آن در نظر گرفت در حالیکه دین ثابت است ... مسئله علم و یقین است یعنی آن علم دینی که ما به آن یقین داریم ... این چنین چیزی در آیین زتشت نیست ... موبد خورشیدیان برای همین این حرفها را زده است .

خوب ، اینها چه ربطی به بحث دارد . آقای فاطمی میگوید ایشان چون دینشان مبانی عقلی ندارد از این حرفها می زنند .
من می گویم آقای مصباح یزدی هم همین حرفها را زده .اصلا مگر مصباح یزدی در مورد اسلام و زردشتی سخن گفته . صحبت اش عام دین و علم است . موبد خورشیدیان هم در مورد عام دین وعلم صحبت کرده گفته " در تحلیل دین صرفا نمی توان از منطق علمی تبعیت کرد" خوب آقای فاطمی بگوید " در تحلیل دین صرفا باید از منطق علمی تبعیت کرد " این حرف درست است ؟!!!!
هر دو یک حرف زده اند .شما می خواهید از این حقیقت فرار کنید باز می گویید دینشان 20 صفحه است که نیست . فرض غلط که سخن شما درست باشد چه ربط دارد به رابطه دین وعلم !!!! وقتی مصباح یزدی می گوید دین و علم اصلا می توانند هیچ اشتراکی نداشته باشند یعنی می پذیرد که ملاک های تحلیل علم و دین با هم فرق دارند . شما می گویید فرق ندارند ؟ بسیار خوب دلایل خودتان را بیان کنید . اول مبتدای بحث را ببندید بعد برویم سر اینکه دین شما علمی تر است و مستند تر است دعاوی اش یا دین ایشان

مدیوماه شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1396 ساعت 01:12

شما اول بگویید با دیدگاه مصباح یزدی چند چند هستید تا بعد . اول بحث بنده می گویم در اینجا دیدگاه ایشان در رابطه با علم ودین را می پذیرم و کاملا صحیح می دانم .
این مساله که حل شد وارد داستان مصادیق دین زردشتی هم می شویم . یعنی وارد بحث رابطه دین زردشتی با علم اما اول کلیت داستان را تکلیفش را روشن کنید . یعنی بگوید دین و علم از نظر شما رابطه اشان چیست ؟

offer شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1396 ساعت 12:13 http://offer13.blog.ir

با سلام ؛ آقای مدیوماه شما منظور را متوجه نمیشوید ، وقتی میگوییم دیدگاه علمی و یقینی خب این یعنی چه ؟ .

مسئله علم به تنهایی نیست ... مسئله علم و یقین است یعنی آن علم دینی که ما به آن یقین داریم ... این چنین چیزی در آیین زرتشت نیست ... موبد خورشیدیان برای همین این حرفها را زده است .
اگر بخواهیم طبق دیدگاه دستور دهالا برویم که فقط گاتها است و بقیه را باید با عقل سنجید . اگر بخواهیم طبق دیدگاه موبد مهربان فیروز گری برویم که وندیداد را هم خرافه نمیداند .
اگر معیار مهربان فیروز گری است که پس ... همین که وندیداد را خرافه نمیداند بس است ... اگر هم معیار در علم و یقین آیین زرتشت دستور دهالا است که علم و یقینی در بیست صفحه نیست .
بازهم میگویم مسئله علم و یقین است نه علم به تنهایی .

شما واقعا یک بحث ساده هم نمی توانید انجام بدین . بعد ادعای مناظره می کنین !!!! عجبا !!!!
برای من هم سخت نیست که یک سیاهه شعار ردیف کنم . یقین دیگه از کجا پیداش شد . مگه کسی حرف از یقین زد ؟ میخای منم این وسط یه دفعه بگم نه منظور علمیه که توش خمس ندن ؟!!!! بی ربط حرف میزنین چون در موضوع بحث نه تبحر دارین و نه ادله و نه حجت .
یقین شما کجاست ؟ یقین مقلدین آقای شیرازی کجاست ؟ یقین شما وقتی که می گین احکام اولیه مثل نماز رو هم میشه متوقف کرد کجاست ؟ می خواین مثل خودتون صحبت کنم جواب بدین ؟ یقین دارین به دینتون وقتی که یک مرجع دینی در مورد یک مساله علمی حتی نمی تونه صحبت کنه ؟ این از یقین شماست دیگه . نخندونین ما رو
من یک سوا ل ساده کردم براش جواب ندارین بعد ادعای مناظره می کنین . شما حتا جرات ندارین نظر یکی از علمای هم نظرتون رو برای شروع بحث تایید کنین . میدونین چرا ؟ چون اینقدر حجت و منطقتون ضعیفه که می ترسین اگر نظر مصباح رو تایید کنین تو بعدش بمونین . واقعیت اینه

offer دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1396 ساعت 13:46 http://offer13.blog.ir

با سلام ؛ آقای مدیوماه شما هماننده بحث با بهنام و بحث موحد بودن اجداد پیامبر و واژه عقل و ... بازهم ره افسانه زدی و برداشتهایی کاملا نامتعارف و ناجور کردید .
بنده خدا معلوم است که دیدگاه های آیت الله مصباح و علامه طباطبایی بیانگر دیدگاه های شیعه اند و من نمیتوانم بگویم قبول ندارم مگر اینکه عالمی دیگر و یا دلیلی موثق بر آن داشته باشم ، اما برداشت کاملا فاحش تو در اینجاست که اصلا مراد از دین و علم و یقین در زرتشت یک چیز است در اسلام کلا یک چیز دیگر ، چرا کامنتهای مرا درست نمیخوانی ؟ در کامنت اول :
علامه طباطبایی : دین نظام عملی مبتنی بر اعتقاد است ...
خب این دین و اعتقاد یعنی چه ؟ یعنی چه ؟ این علم یعنی چه ؟ این یقین یعنی چه ؟ چرا کامنت قبلی را درست نخواندی ؟ این دین در نظر دستور دهالا یک چیز است ( گاتها و بقیه با عقل سنجیدن ) در نظر موبد فیروز گری این دین و علم و یقینی که در این دین است یک چیز دیگر . حال این علمی که آیت الله مصباح گفته است منظورش با کدام دین است ؟ خب واضح است ، اسلام ، نه بیست صفحه . من دارم میگویم علم علم علم علم علم و یقین یقین یقین یقین ... حال این یقین در اسلام 180 درجه با زرتشت فرق دارد ، چرا قیاس مع الفارق میکنی ؟ مبانی اعتقادی آیین زرتشت کلا با مبانی اعتقاد اسلامی فرق دارد و به طبع آن اصلا مراد از دین و علم و یقین چیز دیگری است .
شما همان کسانی هستید که مشی و مشیانه را با آدم و حوا یکسان گرفتید در حالیکه کذب محض و نشان دهنده جهل است و فرهنگ مهر نیز در کتابش اینکار را قیاس مع الفارق میخواند . حال من هم اینکار تو را قیاس مع الفارق میخوانم ... دین ؟ کدام دین ؟ کدام اصول دین ؟ کدام مبانی اعتقادی ؟ کدام یقین ؟ کدام علم ؟ مراد از دین در تعریف ایت الله مصباح با مراد از دین در تعریف موبد خورشیدیان و دستور دهالا و موبد فیروز گری ... اینهاست که اختلاف است اینهاست که باعث میشود این آیین زرتشت مبانی علمی و یقینی نداشته باشد .
اگر در سایت اینها را میگفتی نتیجه اش همان بحثهایی میشد که با بهنام و ... کردی و البته کامنت خوانندگان که یکی از آقای بهنام تشکر کرده بود و دیگر در ذیل بحث بت ا... گفت که از شما نا امید شده است ... حدس میزدم بحث در وبلاگ به اینجا بکشد ... با این برداشتهای نامتعارف فقط میتوانید در وبلاگ و فضای مجازی حرف بزنید نه در مجامع علمی .
آقای مدیوماه این طرز مطالعه و چشمهایی تقریبا نابینا ...
نیستید در هیچ بحثی مطرح .

اینکه می گویم شما حتی مطالب علمای دین خودت را هم درست نمی خوانی همین است . کتاب آقای مصباح در مورد همه تعاریف رایج دین و علم است . ایشان همه را ذکر کرده که شامل دهالا و حتی بی خدایان می شود . نتیجه آخرش هم این است دین در تمام تعاریف اعم از علم نیست بلکه اخص بر علم است . اول کتاب آقای مصباح را بخوان و تعریف دین دهالا را در آن پیدا کن تا بعد

offer یکشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 16:55 http://offer13.blog.ir

با سلام ؛ چرا متوجه نمیشوی ؟ ؛ موبد خورشیدیان گفت :

دین و باورهای مذهبی بر پایه دلیل و برهان علمی بوجود نیامده و خیلی از باورهائی که همه پیروان مذاهب به آن معتقدند و در زندگی بکار می بندند، صرفا علمی نیست.» (پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، ص ۱۷)
این در اسلام کذب محض است ، حال از خود خدا تا خود ولایت فقیه در اسلام بر پایه برهان است . مشکل اینجاست که میروی می بینی آیت الله مصباح گفته است دین و بعد میگویی خب دستور دهالا هم که گفته است دین ، خورشیدیان هم که گفته است دین ، پس این دین همان دین است و ... آخر تا کی اینطور بحث کردن ؟ ؛ حال از کامنت قبل میگذارم :
مراد از دین در تعریف ایت الله مصباح با مراد از دین در تعریف موبد خورشیدیان و دستور دهالا و موبد فیروز گری ... اینهاست که اختلاف است اینهاست که باعث میشود این آیین زرتشت مبانی علمی و یقینی نداشته باشد .
گاتها را بگیریم و بقیه هم بر اساس عقل ؟ ( در تعریف دستور دهالا و البته بسیاری از زرتشتیان ) با کدام برهان و علم و یقین گاتها را قبول دارند ؟ با کدام برهان ؟ با کدام علم ؟ با کدام یقین ؟ چون پدرانشان قبول داشتند / مگر آیه قرآن را ندیدی که اینطور ایمان آوردن را صراحتا رد میکند ؟ پس قرآن یعین اگر مسلمانی با علم و یقین و برهان باید مسلمان شوی و نه بدون علم و یقین (علم به تنهایی نه ، عــــلــــم و یـــــقـــــیــــن ) اما ما برای خدا ، برای قرآن ، برای پیامبرمان و ... از خود قرآن و برهان و علمی یقینی حرف میزنیم . چرا کتابها و سخنرانی های آیت الله مصباح را کامل گوش نمیدهی ؟ در همان ها هم از برهان و علم و یقین کم استفاده نکرده است ، حال زرتشتیان چه ؟ اینها که به گفته خود خورشیدیان علم و یقین ندارند .
من کی کامنت گذاشتم حالا می بینم که پخش شده است ، اینقدر جواب دادن سخت است ؟ .
جواب را بده :
در تمام قرآن و حرفهای علامه طباطبایی و آیت الله مصباح می بینیم پر از براهین فلسفی و علمی یقینی برای اثبات خداوند تا اثبات ولایت فقیه ؛ حال در گاتها چه ؟ این یعنی نداشتن مبانی علمی و یقینی در آیین زرتشت .
نمیدانم دور و برت چه کسانی اند و با چه کسانی بحث میکنی ( که ظاهرا آدمهای علمی نیستند وگرنه پاسخ این حرفهایت را آنها باید به تو میگفتند ) اما در این بحث سفسطه راهی ندارد و نمیگذارم با سفسطه و تغییر بحث حرف بزنی .
جواب مرا بده اگر میتوانی .

ببخشید مشغول دید و بازدید عیدانه بودیم !!!!
اما بازهم تکرار سخن قبلی . همه حرفهای شما بدیهیات است . خیر من هرگز نگفتم دین دهالا و دین خورشیدیان و دین مصباح و تعریفشان یکی است .
دین تعاریف مختلف دارد . علم هم تعاریف مختلف دارد . ولی آن چیزی که شما نمی خوانید و متوجه نمی شوید در کتاب آقای مصباح است اگر خوانده بودید متوجه می شدید .
توضیح مجدد اینکه آقای مصباح در کتابشان جدولی رسم فرموده اند . تعاریف مختلف دین و علم را درج کرده اند ( خودشان هم گفته اند که از بین این مثلا 60 حالت کدام یک حالت نظر ایشان و بخشی از شیعه است ) اما بقیه ان 59 حالت یا بیشتر یا کمتر نظر بقیه است از بی دین گرفته تا مسیحی و یهودی و زردشتی و مثلا یکی از اینها مربوط به نظر دهالا و خورشیدیان .
تا اینجا امیدوارم متوجه شده باشید .
ایشان در این جدول رابطه بین علم ودین را از تعاریف مختلف دین و علم استخراج کرده . در همه این تعاریف من جمله تعریف خودش نشان داده که بر خلاف ادعای شما دین یا با علم کاملا متباین است ( یعنی هیچ نقطه اشتراک ندارند ) حالت یک
حالت دو : مثل دو دایره متقاطع بخشی از دین و علم مشترک است و بخشی خارج از محدوده ان دیگری ( دو دایره رسم بفرمایید قسمت مشترک را یک رنگ و قسمت غیر مشترک را رنگ های دیگر بزنید می بینید که سه بخش داریم یک بخش مشترک یک بخش علمی غیر دینی و یک بخش دینی غیر علمی )
حالت سه : دین دایره ای است داخل در دایره علم یعنی تمام دین علمی است همان که شما فرمودید . ( در یک تعریف خاص از دین و یک تعریف خاص از علم که مثلا همین الان بنده این تعریف را قبول ندارم . دهالا قبول ندارد . خود مصباح هم قبول ندارد !!!!) حالا اگر شما این تعریف را قبول دارید برای خودتان محترم است .

اما نتیجه جناب مصباح که هی این در و ان در می زنید به بنده توهین می کنید به دین زردشتی توهین می کنید تا فرار بفرمایید :

برادر عزیز : بخشی از دین با هیچ معیار علم امروزی مطابقت ندارد . این را من نگفتم بروید در کتاب آقای مصباح بخوانید .

صحبت اینجاست چرا وقتی حرفی را آقای مصباح زده نمی گویید وا مصیبتا اسلام غیر علمی و غیر مستند شد تا نوبت موبد شد این حرف بد شد !!!!!
یعنی

مدیوماه دوشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 13:13

این هم از صفحه 105 کتاب مصباح ولی لطف فرموده خودتان مطالعه کنید :دین و علم در بقیة اصطلاحات خود، گذشته از مسائل و قلمروهایی مستقل، دارای قلمروهایی مشترک نیز هستند، و به تعبیر منطقی، رابطة میان آنها رابطة عموم و خصوص من‌وجه است. آنها دایره‌هایی متقاطع را می‌مانند که در کنار مسائل و موضوعات مستقل و منحصربه‌فرد خود، در بخشی دیگر ـ که جزء قلمرو مشترک هردو به حساب می‌آید ـ هم‌پوشی دارند. به‌عنوان مثال، اصطلاحی از علم را درنظر بگیرید که در محافل علمی و دانشگاهی بسیار رایج است و به شناخت‌ پدیده‌های مادی با روش تجربی اختصاص یافته است. از سوی دیگر، نیز اگر دین را به معنای مجموعة باورها و ارزش‌های معطوف به سعادت بشر بدانیم، رابطة میان این دو عموم و خصوص من وجه خواهد بود. توضیح آن‌که، بر اساس تعریف، مسائل متافیزیکی و ماورای تجربی، مانند آنچه به مرحلة زندگی بعد از مرگ و قیامت مربوط می‌شود از قلمرو علم خارج است، ولی باورها و ارزش‌هایی که دین را تشکیل می‌دهند همگی از این سنخ مسائل‌اند، مانند اثبات وجود خدا، وحی، قیامت، و احکام شرعی تعبدی که همه مستقل از

﴿ صفحه 115 ﴾
حس و تجربه‌اند. این مسائل در قلمرو دین جای دارند و از قلمرو علم خارج‌اند.

از سوی دیگر، بسیاری از مسائل علمی مستقیما با دین ارتباط ندارند و از مسائل اختصاصی علم تلقی می‌شوند. نظریات مربوط به جدول تناوبی عناصر، تئوری‌های مربوط به ساختمان اتم‌ها، یا فرضیات دربارة چیستی و حقیقت نور در قلمرو دین به این معنا نمی‌گنجند. معتقدان به ادیان مختلف می‌توانند در این نظریات مشترک باشند، همان‌گونه که همة آنها می‌توانند بدون تمسک به اعتقادات و ارزش‌های دینی خود، در این نظریات مناقشه کنند. این مسائل در حوزة اختصاصی علم تعریف می‌شوند. گذشته از این دو دسته مسائل اختصاصی، مسائلی نیز وجود دارند که میان علم (به این معنا) با دین (با این تعریف) مشترک‌اند و هم علم و هم دین به نوعی دربارة این مسائل اظهار نظر کرده‌، یا به خود حق می‌دهند که دربارة آنها نظر دهند.

همانگونه که مشاهده می فرمایید و کاملا هم نظر ایشان صحیح است امور ماورا الطبیعه در دین مثل روح و قیامت و .... از قلمرو علم خارج است حالا شما ممکن است در علم خودتان مساله روح را به صورت تجربی اثبات کرده باشید ولی بنده از رمالی و این نوع امور سر رشته ندارم !!!!

مدیوماه دوشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 13:23

و بازهم از کتاب ایشان صفحه 137
4.2. هم‌پوشی کامل
در قطب مخالف نظریة عدم ارتباط دین و علم، نظریة هم‌پوشی کامل میان قلمرو این دو است. کسانی که این مطلب را مطرح کرده‌اند چنین استدلال می‌کنند که وظیفة «علم» مطالعه و کشف واقعیاتی از واقعیات هستی است. این واقعیات بخشی از مخلوقات خدا، و قسمتی از افعال الهی‌اند که این رابطه نیز بخشی از واقعیت آنها را تشکیل می‌دهد. درصورتی که علم در مطالعة پدیده‌های طبیعی یا انسانی به این رابطه نیز توجه کند، علم واقعی است، وگرنه جهل است. از طرف دیگر، رسالت دین هم آشنا کردن انسان با اسماء، صفات، و افعال الهی است، و هدف معرفت دینی مطالعه و پرده‌برداری از معنای قول الهی است. بنابراین، هدف علم و دین یکی است و معرفت علمی هم درحقیقت نوعی معرفت دینی است که روش آن تجربه است. از این‌رو، ادعا شده است که همه علوم به یک معنا دینی‌اند، و اختلافی که میان آن دو به نظر می‌آید در

1 . همان، ص 288.

﴿ صفحه 136 ﴾
واقع مربوط به نگاه عالم است و نه مربوط به خود علم. اگر پدیده‌ها به عنوان «طبیعت» مطالعه شوند و مسائل علمی بریده از انتساب به خدا بررسی شوند، این نگاه به مسائل علمی دینی نیست بلکه سکولار است، اما اگر با این نگاه به علم نظر شود که هر آزمایشی انجام می‌شود، بررسی فعل خدا و سنت‌های او در آفرینش است، می‌شود علم دینی. پس تفاوت علم دینی و غیر دینی در نگاه عالم است نه در محتوای علم.

دربارة این نظریه باید گفت: اگر در میان گزاره‌های علوم گزاره‌هایی وجود داشته باشند که صددرصد مطابق واقع بوده، نسخ یا ابطال نشوند، قطعاً منافاتی با حقایق و آموزه‌های دینی نخواهد داشت. اما آنچه در محافل علمی مطرح است، در کتاب‌ها و آثار علمی منعکس می‌شود، و تحت عنوان رشته‌های علمی در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود، چنین نیستند. نظریاتی که در علوم ابراز می‌شوند، ابتدا به صورت فرضیه است. پس از آن‌که فرضیه‌ای به وسیلة مشاهده و تکرار تأیید می‌شود، به صورت نظریه‌ای ابراز می‌شود، و در نهایت هم احتمال دارد پس از چندی به کلی ابطال شود و نظریه‌ای دیگر جایگزین آن گردد. تاریخ علم مملوّ از همین تحولات و فراز و نشیب‌هاست. آن‌چه امروزه به نام علم شناخته می‌شود و در کتاب‌های علمی و دانشگاهی مطرح می‌شود، شامل نظریات و مطالبی است که گاهی با یکدیگر تضاد دارند. اکنون این سؤال مطرح می‌شود که کدام‌یک از این‌ها مطابق با واقع است و حقیقتاً کشف از فعل الهی می‌کند تا بگوییم مطابق با دین است؟ به

﴿ صفحه 137 ﴾
عبارت دیگر، این نظریه بر اساس پیش‌فرض‌های تصوری و تصدیقی‌اش، در مقام ثبوت می‌تواند درست باشد، ولی در مقام اثبات قابل دفاع نیست.

offer دوشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 14:30 http://offer13.blog.ir

با سلام ؛ و اما بعد :
1 : مسئله علم و یقین است نه علم به تنهایی .
2 : مسئله وجود برهان است .
3 : در اسلام از ولایت فقیه تا خود خداوند و اثبات حقانیات قرآن و پیامبر را با علم و یقین و براهین متعدد اثبات میکنیم .
4 : در اسلام برهان داریم علم و یقین داریم ( علوم تجربی اکثرا علم تنهایند و نه علم و یقین ، منظور آیت الله مصباح علم است علم و نه براهینی که برای اثبات خدا و پیامبر و ... اند چرا که خود قران هم فلسفی حرف زده و برهان می آورد (
حال در آیین زرتشت :
1 : برهانی نیست برای اثبات گاتها و همینطور دستخوش نماندن از تحریف .
2 : برهانی نیست برای اثبات خدایشان اهورامزدا که خالق نیست بلکه شکل دهنده و محرک است .
3 : علم و یقینی وجود پیامبرشان را تأیید نمیکند .
4 : از نظر علمی وقتی به این دین نگاه کنیم نمیتوانیم آنرا بر یقین بدانیم .
5 : موبد کورش نیکنام میگوید که ما نیازی به مناظره نداریم برای همین است .
6 : موبد خورشیدیان چه میگفت ؟ چه میگفت ؟ میگفت علم و یقین و برهان در ادیان نیست .. میدانی چرا ؟ چون دین را اینطور تصور کرده بود که هرکسی یک دینی که پدر و مادرش داشتند را بدون وجود فلسفه بدون وجود دلایل علمی و یقینی بدون وجود براهین محکم پذیرفته است ، در حالیکه اصلا در اسلام این چنین مزخرفاتی نداریم ، بلکه خود خداوند در قران انسان را به تفکر وا میدارد .
چرا توجه نمیشوید حرفهای آیت الله مصباح را ؟ اینرا که هر عاقلی میداند علومی مثل علوم تجربی نمیتوانند دین را تعیین کنند . چرا گفته آقای فاطمی و موبد خورشیدیان را ندیدید ؟ مسئله علم و یقین بود نه علم به تنهایی ... مسئله برهان بود ... مسئله این ها است ، خود آیت الله مصباح از علم و یقین استفاده میکند ... خود علامه طابطبایی در تفسیر المیزان و در بسیاری از جاهای دیگر از برهان از فلسفه و از علم و یقین استفاده میکند .
چند بار بگویم :
علم به تنهایی نه نه نه نه ... علم و یقین .
شما فقط دارید علم به تنهایی را میگویید که اصلا مورد بحث نیست ... چرا این همه بیهوده مینویسد ؟ .

offer دوشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 14:31 http://offer13.blog.ir

با سلام ؛ و اما بعد :
1 : مسئله علم و یقین است نه علم به تنهایی .
2 : مسئله وجود برهان است .
3 : در اسلام از ولایت فقیه تا خود خداوند و اثبات حقانیات قرآن و پیامبر را با علم و یقین و براهین متعدد اثبات میکنیم .
4 : در اسلام برهان داریم علم و یقین داریم ( علوم تجربی اکثرا علم تنهایند و نه علم و یقین ، منظور آیت الله مصباح علم است علم و نه براهینی که برای اثبات خدا و پیامبر و ... اند چرا که خود قران هم فلسفی حرف زده و برهان می آورد (
حال در آیین زرتشت :
1 : برهانی نیست برای اثبات گاتها و همینطور دستخوش نماندن از تحریف .
2 : برهانی نیست برای اثبات خدایشان اهورامزدا که خالق نیست بلکه شکل دهنده و محرک است .
3 : علم و یقینی وجود پیامبرشان را تأیید نمیکند .
4 : از نظر علمی وقتی به این دین نگاه کنیم نمیتوانیم آنرا بر یقین بدانیم .
5 : موبد کورش نیکنام میگوید که ما نیازی به مناظره نداریم برای همین است .
6 : موبد خورشیدیان چه میگفت ؟ چه میگفت ؟ میگفت علم و یقین و برهان در ادیان نیست .. میدانی چرا ؟ چون دین را اینطور تصور کرده بود که هرکسی یک دینی که پدر و مادرش داشتند را بدون وجود فلسفه بدون وجود دلایل علمی و یقینی بدون وجود براهین محکم پذیرفته است ، در حالیکه اصلا در اسلام این چنین مزخرفاتی نداریم ، بلکه خود خداوند در قران انسان را به تفکر وا میدارد .
چرا توجه نمیشوید حرفهای آیت الله مصباح را ؟ اینرا که هر عاقلی میداند علومی مثل علوم تجربی نمیتوانند دین را تعیین کنند . چرا گفته آقای فاطمی و موبد خورشیدیان را ندیدید ؟ مسئله علم و یقین بود نه علم به تنهایی ... مسئله برهان بود ... مسئله این ها است ، خود آیت الله مصباح از علم و یقین استفاده میکند ... خود علامه طابطبایی در تفسیر المیزان و در بسیاری از جاهای دیگر از برهان از فلسفه و از علم و یقین استفاده میکند .
چند بار بگویم :
علم به تنهایی نه نه نه نه ... علم و یقین .
شما فقط دارید علم به تنهایی را میگویید که اصلا مورد بحث نیست ... چرا این همه بیهوده مینویسد ؟ .

یکی از مغلطه های رایج طرح دلخواه سوال است . چه کسی یقین را وارد بحث کرد ؟
کجای کتاب آقای مصباح سخن از یقین رفته ؟ کجای مطلب مورد انتقاد سایت راه راستی از یقین سخن رفته ؟ کجای سخن موبد خورشیدیان از یقین سخن رفته ؟
خوب اگر اینطوری است من هم می گویم مساله علم است و حقوق بشر مساله علم است و آزادی اختیار . شما فکر می کنی درسهای کلاس مغالطه گری اتان را داری خوب پس می دهی ولی خیر اینجا نزدیک پل صراط و چینود پل است . با مغلطه نمی توانی فرار کنی از خودت هم چیزی اضافه نکن . استاد شما جناب مصباح می گوید در علم چیزهایی هست که در دین نیست . موبد هم همین حرف را زده . هیچکدام صحبت یقین نکردند . اگر یقین را وارد کنی همه می گویند ما به عقیده امان یقین داریم . ضمنا یقین اصلا اعتباری است . مثلا من یقین دارم شما در عمرت بیش تر از انگشتهای دست و پایت کتاب نخواندی ؟ این یقین فقط در ذهن من ارزش دارد . دوزار به درد د نیا و آخرت کسی نمی خورد .
بحث را عوض نکن
نکته انحرافی وسط بحث نپران
چون جوان و خام هستی توصیه دارم خیلی هم تند نرو . تند روی صفت خامی و جوانی است . در منطق مغلطه دیگری است به نام تکرار تا قیامت هم ادعاهای منحرفانه خودت را تکرار کنی بر کسی اثر نمی کند تاوقتی روشت مغلطه گری است . از مغلطه بیا بیرون چون از این به بعد هر وقت مغلطه کردی با سند و دلیل نوع مغلطه ات را آشکار می کنم مثل سایر مغالطات قبلی ات از قبیل توهین و تحریف و ..... اینها بر من یکی کارگر نیست
اما در مورد یقین پاسخ ات از کتاب مصباح "چنین یقینی در همة مسائل عملی مقدور نیست. در کنار این مسائل یقینی ، بسیاری از مسائل عملی (و شاید اکثر آن‌ها) یقینی نیستند، و حداکثر اطمینان یا اعتقادی ظنی داریم که خداوند از ما انجام چنین عملی را به این شکل خاص خواسته است. بسیاری از مسائل عملی که مورد اختلاف میان فقهای عظام است از این قبیل‌اند. در چنین مواردی دست یافتن به یقین دربارة حکم الهی غیرممکن است،‌"
گفته یقین درباره حکم الهی غیر ممکن است شما میگین ممکن است ؟
یا : " فهم و استفاده از متون دینی همیشه یقینی نیست، بلکه به حکم آن که مبتنی بر فهم عرفی از الفاظ و اصطلاحات است، غالباً ظنی است و ممکن است برخی از متون بد فهمیده شوند، یا عبارتی معنا و توجیه دیگری غیر از آنچه در ابتدا به ذهن می‌آید داشته باشد، که همان مقصود شارع مقدس باشد" حالا شما از کدام یقین صحبت می کنید ؟

موبد می گوید دین از براهین عقلی ایجادنشده ؟ شما می گویید خیر ما همه چیزمان مبتنی بر براهین عقلی است . مغلطه می کنید او از ایجاددین می گوید شما از مقام اثبات همین مغلطه است .
حالا برسیم به برهان : بازهم از کتاب استاد : "راه دستیابی به یقین منطقی به مسائل دینی،‌ همانند معرفت یقینی به سایر مسائل است" راه دست‌یابی به یقین در مسائل اعتقادی، استفاده از استدلال عقلی است که کامل‌ترین شکل آن برهانی است که براساس شکل اول قیاس منطقی و از مقدمات بدیهیات تشکیل می‌شود.
باز در سخن شما که از صدر تا ذیل دینتان با برهان علمی قابل اثبات است پاسخ از جناب استاد : "علم فقه هم به عنوان یک مجموعه کلی دارای زیرمجموعه‌هایی مانند عبادت‌شناسی (نمازشناسی، روزه‌شناسی، و ...)، علم‌المعاملات، حقوق‌شناسی، و ... خواهد بود. این‌‌گونه مسائل نه با برهان عقلی قابل اثبات و پاسخ‌اند، و نه در دام روش تجربی و مشاهدة آزمایشگاهی می‌افتند، بلکه کشف و اثبات آنها تنها با استناد به وحی‌ امکان‌پذیر است"
صراحتا می فرمایند اصلا فقه را فقط با وحی می شود اثبات کرد . این امر خیلی بدیهی است و متعجبم شما چطور نمی فهمید مثلا در وضو برای من با براهین عقلی و یقینی ثابت کن چرا اول باید دست راست شسته شود نمی شود .
بازهم از کتاب استاد : " هرچند ممکن است حل برخی مسائل از راه‌های گوناگون امکان‌پذیر باشد. عقاید و گزاره‌های مربوط به هست‌های اصلی دین باید با برهان عقلی اثبات شوند؛ درحالی که راه اصلی پی‌بردن به احکام و دستورات عملی دین و شناخت امر و نهی الهی روش نقلی (تاریخی) است، زیرا این دستورات به وسیلة وحی به پیامبر می‌رسد و توسط ایشان و امامان معصوم ـ صلوات الله‌علیهم‌اجمعین ـ برای ما نقل و تبیین می‌شود. بخش ارزش‌‌های اخلاقی دین را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: ارزش‌ها و باید و نبایدهایی وجود دارند که صرفا از راه وحی اثبات می‌شوند و عقل به آنها راهی ندارد؛ و ارزش‌هایی را نیز می‌توان سراغ گرفت که ممکن است در معارف وحیانی نیامده باشند و باید صرفاً با عقل اثبات شوند."
حالا چرا به من فحش می دهی برو از حضرت استاد بپرس چرا مثل تو فکر نمی کند ؟!!!!
در مورد موبد هم عین حرفش را نقد کن حرفی را زده که استادشما هم زده
به اینکه زرتشت چیه و چی میگه چیکار داری . مغلطه و از بحث خارج شدن یعنی این . من عین حرف موبد را از کتاب مصباح اوردم شما برو سراغ خویدوده و ازدواج قرضی و .... به این می گویند ....... نه مباحثه برادر جان

مدیوماه دوشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 23:45

مطالب شما ناپخته است و عجولانه مثلا با کنار هم گذاشتن دو ترجمه قدیمی گاتها چیزی ثابت نمی شود . اگر علاقمندی وقتت را صرف آموختن زبان اوستایی و پهلوی کن و با دست پر به مصاف برو . این نمط که شما قران می خوانی .... ببری رونق مسلمانی
کمی بیشتر فکر کن متوجه می شوی مثلا چرا مطالبت حتی در راه راستی هم منتشر نمی شود ؟!!. اتشی در وجود شماست که فطری است و انسانی است و ارزش دارد ولی اگر این شوق به تعصب و تندروی بیانجامد دنیا و اخرت ات را خراب می کند . اگر به علامه طباطبایی علاقه داری کمی از اخلاق و سیره زندگی اش هم بیاموز که یکی اش سعه صدر در برخورد با عقاید مخالف است . یکی اش صبر و تامل است با این روش شاید نانی برای دنیایت بپزی ولی برای آخرت ..... گمان نکنم .

offer سه‌شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 12:46 http://offer13.blog.ir

با سلام ؛ همانطور که مدیر سایت راه راستی گفت شما شأنیت برای ورود به مباحث اجتهادی را ندارید در این مسئله هم اصلا نمیتوانی بفهمی چه میگویی :
1 : گفته دکتر خورشیدیان :
دین و باورهای مذهبی بر پایه دلیل و برهان علمی بوجود نیامده و خیلی از باورهائی که همه پیروان مذاهب به آن معتقدند و در زندگی بکار می بندند، صرفا علمی نیست.» (پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، ص ۱۷)
دلیل و برهان علمی بوجود نیامده (با تأکید دوباره : نه علم تجربی و ... و علم خالی ... بلکه دلیل و برهان علمی ، باورها ... اعتقاد داشتن به باورها ... گفتم این باورها در اسلام همه بر اساس براهین مختلف اند ... فقه که باور نیست و ربطی به این حرف ندارد اگر باور بود که مراجع مختلف و فتاوا مختلف نبودند فقه یک نوع علم به تنهایی است و نه براهین علمی !!! ... تقلید در فقه است و نه باور در فقه ، باور که تقلید ندارد باهوش ، در اسلام برای رسیدن به باورها و عقاید نمیتوان تقلید کرد اما تقلید برای غیر مجتهد اصل فقه است ، باور به ائمه و اسلام است که انهم کم نیست براهین مختلف در آن ... که البته براهین عین یقین اند در اسلام و علم و یقین یعنی همین . کم نیستند براهین مختلف در اسلام ) در حالیکه در قرآن اصلا برای اثبات خدا نیز از دلیل و برهان استفاده شده است چه رسد به اثبات ولایت فقیه .
2 : از کامنت اول من :
وقتی میگوییم زرتشتیان هیچ دیدگاه علمی و یقینی ندارند یعنی چه ؟
3 : از کامنت دوم من :
آقای مدیوماه علامه طباطبایی چه گفته اند ؟ :
دین ، نظام عملی مبتنی بر اعتقاد است ...

[ مبتنی بر اعتقاد ، در اسلام عقاید ابدا قابل تقلید نبوده و یک فرد باید خودش به ان برسد و در این راه فقط میتواند کمک بگیرد بنابراین باید در ابتدا و البته تا نزدیک به انتها از براهین و دلایل عقلی و علمی استفاده کند ]

3 : از کامنت سوم من :
وقتی میگوییم دیدگاه علمی و یقینی خب این یعنی چه ؟ .
4 : از کامنت چهارم من :
مراد از دین و علم و یقین در زرتشت یک چیز است در اسلام کلا یک چیز دیگر

من از همان اول چه میگفتم ؟ چه میگفتم ؟ جهل تا چه حد !!! .
متأسفانه در بحث موحد بودن و ... با حرفهایی که زدی نشان دادی به خیال خودت باطن این جماعت را که البته علامه طباطبایی هم از آن جماعت بودند !!!! و حال هم به خیال خودت ... اما در نهایت نتوانستی یک دلیل برای اثبات مهملات خویش بیاوری و شروع به توهین به علمای شیعه کردی ... عین وهابیون که تا کم می آورند ... .
3 : چرا نمیفهمی ؟ موبد خورشیدیان گفت :
دین و باورهای مذهبی بر پایه دلیل و برهان علمی بوجود نیامده و خیلی از باورهائی که همه پیروان مذاهب به آن معتقدند و در زندگی بکار می بندند، صرفا علمی نیست.» (پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، ص ۱۷)
دین و باورهای مذهبی ... دین و باورهای مذهبی ... عاقل !! فقه و ... برای بعد مسلمان شدن و دیندار شدن طرف اند و وقتی مذهب خویش را انتخاب کرد تا قبل از آن که فقه نیست . تا قبل از آن علم و براهین و یقین است که فرد باید به این دین برسد و سپس بحث فقه پیش می اید ... خورشیدیان چه گفت ؟ خورشیدیان قبل از فقه و تقلید را گفت یعنی کلا دین و مذهب بر اساس برهان بوجود نیامده در حالیکه خود قرآن اساساً کم نیست از براهین مختلف ، در اثبات شیعه ، در اثبات اسلام کم نیستند براهین فلسفی و علمی و اعتقادی ...
اصلا حرف آیت الله مصباح ربطی به خورشیدیان نداشت ... چرا نمیفهمی ؟ اینرا از کامنت اول میگفتم ... حرفهای آیت الله مصباح درباره علم به تنهایی بود که شامل علوم تجربی هم میشد و نه براهین علمی که ما داریم بود و نه یقینی که ما داریم ... برای همین از علوم تجربی در حرفهای آیت الله مصباح درباره علم بود . چون خبری از براهین علمی که موبد خورشیدیان حرف میزند در آنها نبود ... آقای فاطمی برای چه میگفت این ضعف آیین زرتشت است؟ برای چه ؟ چون برای اثبات گاتها ... اثبات خالق نبودن اهورامزدا ... اثبات زرتشت ... هیچ دلیل و برهان علمی و یقینی ندارند اما ما از هر نوع علمی در اسلام برهان داریم چه علوم تاریخی برای اثبات پیامبرمان چه علوم زبان عربی برای اثبات بلاغت کتابمان چه علوم فلسفی برای اثبات خدا تا ولایت فقیه مان ... و البته چه علوم تجربی در برخی از موارد برای اثبات خدایمان .
وقتی نمیتوانی حرفهای مرا رد کنی بیهوده بحث را عوض نکن گفتم که نمیگذارم با سفسطه بحث را عوض کنی .

بنده خدا ، عاقل ، تناقض در گاتها را ( در مبحث اولین پیامبر بودن زرتشت ) نه با دو ترجمه بلکه در لینکی دیگر با گفته های خود موبدان مترجم زرتشتی گفته بودم .

عاقل باهوش ، هیچ کجای گاتها اهورا مزدا خالق خوانده نشده است و همواره طبق همان واژه هایی که هست اهورامزدا شکل دهنده و صرفا فقط آفریننده بوده است ... عاقل باهوش ، شکند گمانیک ویجار اینرا تأیید میکند ... اعجوبه ، دکتر فرهنگ مهر اینرا تأیید میکند ... در ترجمه های معتبر خبری از خالق بودن اهورامزدا نیست و فقط او را آفریننده خوانده اند ... پیامبر مدیوماه ، هیچ یک از پژوهشگران اوستا و مترجمین آن ، این ترجمه های گاتها را در این دو تناقض رد نمیکنند ...
حال شما چه کسی هستی که میخوهی ایراد بگیری ؟ هنوز نفهمیدی ؟ تا اینقدر جهل که ترجمه های موبدین زرتشتی هم نمیدانی که در دو تناقض تقریبا ترجمه های دیگر هم همین را میگویند ؟ .

در اسلام طوری حرف میزنی که انگار تو یکجا و علمای شیعه بسیار پایین ترند و غالی و یکجای دیگر ... و حال در اوستا هم طوری حرف میزنی که دکتر پورداود و دوستخواه و موبدین زرتشتی و شکند گمانیک ویجار و فرهنگ مهر ( که هرچه گفتم با استناد به حرفهای انان بود ) یکطرف و تو دانشجوی ساده یک طرف ... بنده خدا ، بچه زرتشتی هم حرف تو را قبول ندارد اما حرف و ترجمه بنیانگذار اوستا شناسی در ایران را مگر کسی میتواند رد کند آنهم وقتی ترجمه های دیگر با او منطبق اند ؟ .
اعجوبه ای هستی . با این اظهار نظرات فاخر اعجوبه ای هستی.
خوب است این حرفها را نشان یک زرتشتی بدهیم بگوییم نگاه کن این مدیوماه گفته های دکتر پورداود و موبدین زرتشتی را هم قبول ندارد و سعی در تحریف آیین زرتشت و گاتها دارد ... مگر توپیامبر این دینی ؟ یا یک موبد ؟ واعجبا .
من میگویم شما یا مسلمان نیستی و یا اگر هم بر فرض نزدیک به محال باشی اسلامی کاملا پوچ و بدون علم داری ... بهتر است آیین زرتشت را انتخاب کنی و سپس وقتی موبدیار شدی بگویی که بر خلاف دستور دهالا و میانه روان ، من هرچه که از نظر عقلی خوب و درست بیاید را حتی در گاتها قبول میکنم بهمین خاطر این دو تناقض گاتها را قبول ندارم . تنها راه تو و یا حتی زرتشتیان برای پوشاندن این تناقض همین است ... اول که اوستا را تحریف و حذف کردند و سپس گفتند فقط گاتها و بقیه بر اساس عقل و حال هم بگویند اصلا گاتها هم بر اساس عقل .
البته از کسی که وقتی از او ترجمه بندی از اوستا را میخواهند آنرا ارائه میدهد آنهم وقتی عددی در اوستا شناسی نیست میتوان انتظار این مهملات را داشت . من از خودم نقل نکردم که بخواهم زبان یاد بگیرم [ که اگرهم یاد بگیرم بازهم هیچ گاه از خودم درباره زبان اوستایی و ترجمه آن نقل نمیکنم ] از بزرگان آیین زرتشت و برترین پژوهشگران اوستا نقل کردم که هیچ کس نمیتواند گفته های آنان را رد کند ... البته پیامبر مدیوماه شاید بتواند .
بنده خدا چقدر پژوهش میکند و ترجمه های مختلف غربی را میخواند و بعد ترجمه ارائه میدهد و آنوقت یک دانشجوی ساده ...

من در پاسخ چیزی نگفتم چند صفحه از کتاب آقای مصباح را گذاشتم . برای فحاشی به سایت ایشان مراجعه کن . البته بعید میدانم ایشان و دوستانشان جواب فحاشیهای شما را مثل من با آرامش بدهند !!!!
فحاشی ، سنگ اندازی و هزار فوت و فن شیادی روزگارش سپری شده ، و روزگار تفکر شما هم سپری شده با این مغلطه ها و فحاشی ها فقط شخصیت و باطن بی اخلاق خودتان را رو می کنید . محض اطلاع شما بنده سال 74 دانشجوی دانشگاه بودم !!! در آن زمان هم کتابهای جناب پورداود و رضی و این ترجمه های که شما به آن استناد می کنید در هیچ دانشگاهی در ایران و جهان مورد مراجعه نبودند . به یک دلیل ساده . علم زبان شناسی مانند هر علم دیگری تاریخ و زمان دارد . لذا استناد به پورداود مثل استناد به شریعتی در معارف اسلامی است . ارزشی ندارد . اما در همین استناد هم شما رعایت انصاف نمی کنید و هرچه بخواهید نقل می کنید . اشکال بر روش فکری شماست که دایم دنبال امام و مرجع تقلید و ایت الله العظمی و استاد برجسته هستید و برای تفکرتان جز معصوم سازی بشر بدبخت راه دیگری ندارید . بشر جایز الخطا است از ادم و و اولین پیامبر گرفته تا آخرینشان و همه علما و همه دانشمندان کلامشان قابل نقد است .
ضمنا همانطور که من چون مخالف کلی دیدگاههای آقای مصباح هستم فقط نقل مستقیم از ایشان می کنم شما هم که تفکرتان مخالف کامل دیدگاههای ایران دوستانه و شاه دوستانه آقای پورداود (اشعار ایشان در مدح رضا خان را هم بخوانید ) است حق تفسیر سخن ایشان را ندارید فقط می توانید نقل مستقیم کنید . روش آقای پورداود ترجمه تحت اللفظی است . اگر قرآن را ترجمه تحت اللفظ کنید به کجا می رسید ؟ بروید ترجمه جالب آقای مشکینی از قرآن را ببینید . تمام نظرات فقهی ولایت فقیهی را داخل پرانتز به ترجمه قران چسبانده . این خوب است ان یکی بد است !!!! ترجمه تحت لفظ در متون مقدس معنا ندارد . مثلا یعنی چه که به فلان چیز قسم نمی خورم !!!! قسم به تین و زیتون از نظر شما یعنی قرآن تین و زیتون را مقدس دانسته ؟!!!! همانند همین مزخزفات که در مورد اوستا می گویید . ترجمه متون مقدس که پر از ایهام و کنایه و استعاره هستند به صورت تحت اللفظی خیانت است به امید خدا مقایسه ترجمه تحت اللفظ قرآن و اوستا و اضافاتی که علمای شما به ترجمه های قرآن چسبانده اند را در دست کاردارم وبه زودی منتشر می کنم . ضمنا برای شهادت در مورد نظرات غالیانه و منحرفانه اتان به هم فکرتان متوسل نشوید . معلوم است که مدیر سایت که منتقد ایشان هستم و از قضا ایشان هم نه دانشی در موضوع بحث ها دارد و نه حتی به مرجع مطالبش مراجعه می کند . جدا از اینکه به زبان خارجه هم اصلا تسلط ندارد و نمی تواند از مراجع اصلی هم استفاده کند . ایشان شانیت نظر دادن در رشته فرهنگ ایران باستان که درسش را نخوانده از کی گرفته ؟ آن وقت ایشان شانیت دارد من شانیت ندارم . انظر به ما قال . همین بحث شانیت نشان کم آوردن شما و ایشان است و گرنه من از ایشان خواستم برای تقلید حجت روایی و قرآنی بیاورد به جایش جواب می دهد شما شانیت ندارید . من نظر علمای شیعه مانند صاحب وسایل را گفتم که حجتشان بر علیه تقلید است نه تایید آن . این تفکر که عوام را چون حیوانات لا شعور و نیازمند تقلید معرفی کنید از بیان و زبان قران و پیامبر فرسنگها دور است . پیامبر ساعتها پای سخن همین عوام می نشست . اصلا تقسیم بندی عوام و خواص مثل تقسیم بندی موبد و برزگر و ... در دوره ساسانی برای پر کردن جیب جماعتی بوده و غیر انسانی و غیر اسلامی است . چون در مباحثه حرف خود را می زنید بنده هم با هرکس مثل خودش صحبت می کنم . چون قاعدتا اگر در بحث بمانید با سر به در دیوار می خورید ناچارید به هر حشیشی متشبث شوید و از بخث فرار کنید

offer چهارشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 11:53 http://offer13.blog.ir

با سلام ؛ پوچ ترین و کذب ترین حرف :
من در پاسخ چیزی نگفتم چند صفحه از کتاب آقای مصباح را گذاشتم .
1 : معنای دین در اسلام و آیین زرتشت کلا فرق دارد (که پیشتر گفتم)
2 : علمی که آیت الله مصباح میگوید نه برهان علمی و نه باورها و اعتقادات است بلکه علم به تنهایی میشود که علوم تجربی هم جزئی از آن ، اما موبد خورشیدیان دقیقاً از براهین علمی و ... حرف میزند . اما وقتی پای برهان علمی و باورها و ... می آید یعنی همان براهین زیادی که در اسلام است ، من تا وقتی که از نظر علمی و یقینی و براهین مختلف و البته بعضا فلسفی ، وجود خدا و بهشت و روح اثبات نشد آنرا قبول نکردم . اما در آیین زرتشت برهان علمی نیست . پیشتر هم گفتم زرتشتیان برای خدایی که خالق نیست تا اثبات گاتها و تناقضی که در آن است برهانی علمی ندارند . اگر چه شکند گمانیک ویجار را میتوان به نوعی دارای برهان های علمی و باورها و اعتقادات نامید اما همان برهان ها براحتی رد میشوند (مگر آنهایی که برای غیر از اسلام اند) برای همین است که موبد خورشیدیان این حرفها را میزند .
وقتی عربی بلد نیستید نه در ترجمه قرآن و نه کلا در زبان عربی اظهار نکن .
یادم نرفته است چکسی در بحثها پر از تهی شده است ... یاد من نرفته واژه عقل و موحد بودن و ...
شما سخنان موبد خورشیدیان را نیز نفهمیدی و من در تمام کامنتهای قبل جوابت را دادم . هر کسی کامنتها را بخواند میفهمد. اگر آدمی بودی که کمی اعتبار داشت و مشهور بود و یا حتی یک زرتشتی T آنوقت این کامنتها را جایی نشر میدادم تا همه ببینند این فرد حرفی برای گفتن ندارد و بهترین قسمتش هم:

این تفکر که عوام را چون حیوانات لا شعور و نیازمند تقلید معرفی کنید از بیان و زبان قران و پیامبر فرسنگها دور است . پیامبر ساعتها پای سخن همین عوام می نشست . اصلا تقسیم بندی عوام و خواص مثل تقسیم بندی موبد و برزگر و ... در دوره ساسانی برای پر کردن جیب جماعتی بوده و غیر انسانی و غیر اسلامی است .

بله کسانی چون تو که عربی هم بلد نیستید ... اما نه من و نه چندین هزار طلبه دیگر در ایران و چندین هزار طلبه دیگر در عراق و ... و البته طلبه های خارجی که در ایران تحصیل میکنند به لطف خدا میتوانیم با پژوهش و علم دین یاد گرفتن و خاک حوزه خوردن ولو بعد از 15 سال از خود تقلید کنیم . اما شما ... لاشعور T انگار هیچ وقت نمیتوانید از خود تقلید کنید .
تمام مراجع تقلید دست کم 10 سال تحصیل کرده و خاک حوزه خورده اند ، در مجتهد شدن بر روی کسی بسته نیست .

بازهم از مصباح : " علم فقه هم به عنوان یک مجموعه کلی دارای زیرمجموعه‌هایی مانند عبادت‌شناسی (نمازشناسی، روزه‌شناسی، و ...)، علم‌المعاملات، حقوق‌شناسی، و ... خواهد بود. این‌‌گونه مسائل نه با برهان عقلی قابل اثبات و پاسخ‌اند، و نه در دام روش تجربی و مشاهدة آزمایشگاهی می‌افتند، بلکه کشف و اثبات آنها تنها با استناد به وحی‌ امکان‌پذیر است "

این برهان عقلی که مصباح گفته چیه توضیح بده .... البته پیش بینی می کنم چه طوری جواب بدی روش پاسخ شما :
" بی شعور ، نفهم ، بی مطالعه ، بی ارزش ، خاک بر سر ، مرتد ، کافر " ممنون کاملا قانع شدم .یه چیزی این استدلالت کم داره فکر کنم بعدا یاد بگیری : سوت بلبلی سوت بلبلی روشی کاملا جدید و علمی و از جمله براهین قاطع شماست . حتمایادبگیر به دردت میخورده
شما چون هیچی ندارید و سواد هم ندارید به این روشها متوسل می شوید و الا بحث علمی خیلی ساده است :
موبد گفته : دین و باورهای مذهبی بر پایه دلیل و برهان علمی بوجود نیامده
موافقی یا مخالف
خیلی از باورهائی که همه پیروان مذاهب به آن معتقدند و در زندگی بکار می بندند، صرفا علمی نیست

عکس این سخن می شود : همه باورهائی که همه پیروان مذاهب به آن معتقدند و در زندگی بکار می بندند، صرفا علمی هست

یا اینو باید قبول داشته باشی یا اونو

هردو این جملات را مصباح تایید کرده . حالا برو تا فردا فحش بده

offer چهارشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 12:10 http://offer13.blog.ir

درباره ترجمه های اوستا هم نه آقای دوستخواه و نه موبدین زرتشتی و نه .... تحت اللفظی نبودند که اگر بودند :
شتر ها و ... که زرتشت برای قربانی کردن میخواست .
هیچ کدام این ترجمه را در ترجمه های خود نیاوردند . البته که دکتر پورداود کجا و تو کجا و همین برای ابطال هر حرفی که بر خلاف گفته آنان بزنی کافی است ... پیشتر هم گفتم وقتی علمی حرف بزنی از خودت تهی هستی چون از خودت حرف میزنی ... و من از ترجمه های معتبر استفاده میکنم چون باید در مجامع علمی اینطور حرف زد .
پس هیچ یک تحت اللفظی نبودند اما بازهم جهل خودت را با این اظهار نظر نشان دادی .
و بازهم میگویم ترجمه های شما عین نیما فرمین و ... خواهد بود [البته ترجمه فرمین و ... هم تناقضات را تأیید میکند ] و حتی از آنها هم بی اعتبار تر چون نه کسی هستید و نه ... وقتی عددی نیستید چرا قاطی اعداد میلیاردی حرف میزنید ؟ ترجمه آقای غیاث آبادی هم بر اساس ترجمه ای جدید از اوستاشناسی آلمانی است که خودش در ابتدا به آن اشاره میکند و آن نیز این تناقضات را تأیید میکند .
قرآن را تحت اللفظی باید ترجمه کرد و میکنند ... این اختلاف فاحش زبان عربی و فارسی است که باعث اختلاف تا حدی بین ترجمه ها میشود که البته درصدش بسیار کم است . و در برخی مواقع اختلاف درباره نقش کلمه .
شما درباره زیتون و ... هم ، چه بگویم از این دست حرفها از شما زیاد است و جهل آن از همان ابتدا روشن است تا جایی که برخی همین قسم به زیتون و ... را قبول دارند چرا که هیچ تناقضی در آن نیست اما در گاتها ... بنده خدا تناقض تناقض ... ربطی به قسم به زیتون ندارد .
در نهایت فقط میتوانید تفسیر اوستا یا قرآن را از خود بگویید و نه ترجمه ، اگر بنا به مثال و .. است که اهورامزدا و زرتشت هم مثال اند . البته که همان تفسیر هم مایه مسخرگی خواهد بود ... یک دانشجوی ساده آمده و تفسیر اوستا گفته !!! .
فرهنگ مهر که قطعا در شناخت اوستا و آیین زرتشت ، شما زیر پای او هم جا ندارید اعلام میکند که در گاتها اهورامزدا خالق خوانده نشده است ... موبد اردشیر آذر گشسب که شما در آیین زرتشت در برابر او از هیچ هم پست ترید میگوید که زرتشت اولین پیامبر است پس وقتی موبد شدی یا در حد دکتر فرهنگ مهر بیا و گفته آنان را رد کن . [ که البته بازهم خود گاتها گفته تو را رد میکنند ]
جاهل ، وقتی یک دانشجوی ساده هستی در حد یک دانشجوی ساده حرف بزن . بیهوده مقاله ننویس تا با حرفهای خود موبدین زرتشتی و گاتها حرفهایت باطل شوند .

گفتم از این به بعد فقط می خوام مغلطه های شما جماعت رو جمع کنم و نشر بدم :
مغلطه یک : توهین با توهین به مخاطب سعی می کنید بدون ورود به بحث طرف را از اعتبار بندازید غافل از اینکه فحاشی و شخصیت خانوادگی خودتون و محیط و دوستان و....رو نمایش میدین
مغلطه دو : گل آلود کردن سرچشمه : فکر می کنین که اگر کسی حرف حق زد به اون بگین بی سواد و تو در حد این صحبت ها نیستی به نتیجه میرسین نه ثابت می کنین شما بزرگ ترین دشمنان حضرت علی هستین چون حتی به یکی از ساده ترین سفارشات اخلاقی ایشون پایبند نیستین : انظر به ماقال همینکاری که من می کنم
مغلطه سه : فخر فروشی فکر می کنین با اوردن اسم حوزه و درسهایی که هنوز شروع به خوندن نکردین حرفتون ثابت میشه نه پسرجان
مغلطه چهار : تغییر صورت مساله مثلا از خودمون هرچی دلمون خواست وارد بحث کنیم خوب اگر اینجوری باشه که آبروی شما قبل از هرکسی میره . به قولی این ما هستیم که خیلی حرفها رو باید تو دلمون نگه داریم و نمی تونیم بگیم توصیه می کنم این راهو هم نرین آبروتون میره خدای نکرده
مغلطه پنج : اعتبار شخصی این مغلطه رایجی است گه جوانان باهوش ایرانی با ساختن لطیفه به نام دکتر شریعتی به بهترین وحهی این مغلطه رو دست انداختن یعنی یک جماعتی همین حرف رو میزنین که اگر بر خلاف فلانی حرف بزنی همین یعنی غلط میگی . نه پسر جان این حرفها نیست برو ببین کی درست میگه گرچه سوادشو ندارین و چاره ای هم جز توسل به این حربه نداری
مغلطه شش : دروغ و تحریف رایج ترین کار شما وقتی کسی نیکی را رد کرد و پسندیده ترین سنت ابا و اجدادش را ترک کرد بدیهی است برای پست و مقام و درجه و رتبه و حقوق و سهم امام و خمس حرف دیگران رو تحریف کنه یا دروغ ببنده بهشون . تو روز روشن جلوی چشم خودت حرفی بزنه که اصلا نزدی این از رایج ترین روشهای تلبیس شماست
مغلطه هفت که زندگی شما بر اساس اون ساخته شده تلبیس یا تلبیه کلمه حق یراد بها الباطل

و در نهایت بزرگترین نقطه ضعف شما و ادعاهاتون خودتون ، بی سوادیتون و در جهت دیگر قرآن است . کتاب خدا را که باز کنیم دست شما رو شده همین . این همه مدت لاف و رجز مباحثه می خواندی که مثل لاتهای چاله میدون بیای فحاشی کنی !!!!!
احسنت فکر کنم گزینه خوبی برای درسهای اخلاق تلویزیون باشی

offer چهارشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 22:49 http://offer13.blog.ir

با سلام .
جاهل .. گفتم فقه برای بعد از دین و ایمان اوردن و براهین علمی و یقینی و باورها هست . فقه برای بعد از دین آوردن است برای بعد از باورها است ... باور به اصول دین ... باور به فروع دین ... بعد برای عمل به آن ، فقه ... مسئله چه بود ؟ :
دین و باورهای مذهبی ... نه عمل به احکام دینی ... جاهل ، چقدر میخواهی بحث را عوض کنی ؟ تا کی ؟ حال که روشن شده است حرف آیت الله مصباح چیز دیگری بوده روی به فقه آورده ای ؟
البته از کسی که معصوم ندارد همین مقدار انتظار میرود چون بی بند و بار است و مدام به این در و آن در میزند .
پیامبر مدیوماه ، فقه برای بعد از اینها است نه قبل از آن . اول کسی ایمان می اورد ... به باورها با براهین علمی و یقینی اعتقاد پیدا میکند و بعد به عمل به احکام دینی یعنی فقه میرسد .
پیامبر مدیوماه وقتی به شما وحی شد اینطور بحث عوض کنید .
و جاهلی که بلد نبود بحث کند ...
البته که خدا را شکر همفکرانتان دکتر سروش و ... عددی نیستند و همیشه مغلوب بوده اند و به جایی نرسیدند که شما بجایی برسید ... تلاش کن ... تلاش کن ... فقط در فضای مجازی میتوانی حرف بزنید .
و پیامبر مدیوماه ... جاهلی که علم لغت بلد نبود (واژه عقل) ... جاهلی که از قرآن و روایات هیچ چیز نمی فهمید (تفاوت جعل و خلق ، موحد بودن و آیه تطهیر) ... جاهلی که تاریخ بلد نبود (بت ا... و کشتار انوشیروان ) ... جاهلی که با ادعایش ، دکتر پورداود و دوستخواه و فرهنگ مهر و ... را هم رد میکرد و زیر پا میگذاشت .
تفسیر اوستای پیامبر مدیوماه ... زرتشتیان منتظر شما بودند تا نشان بدهی تمام ترجمه ها و شرحهای خودشان و دانشمندان غربی و ایرانی اشتباه بوده است ... سوشیانت مدیوماه .
و شاگرد زرتشت دوباره زنده شده است اما اینبار گاتها را قبول نداشته و میخواهد بر خلاف آن حرف بزند و تفسیر بنویسد .
واعجبا از پیامبر مدیوماه ... واعجبا .

اول فحشتو بده تا ارضا بشی و ......... حالا بعد از ...... شما میرسیم به موضوع

تعریف علم از دید جناب مصباح :
"علم برحسب تعریف مورد قبول، مجموعه مسائلی تشکیل‌شده از موضوع و محمول‌اند که موضوعات آن‌ها زیرمجموعة یک موضوع واحدند، و پاسخی برای اثبات یا نفی می‌طلبند. هر تلاشی در این راه، تلاشی از سنخ آن علم به شمار می‌رود، و منبع یا روش در آن نقشی ندارد، بلکه شامل فقاهت (در فقه)، تفلسف (در فلسفه)، و تحقیق و پژوهش علمی (در علوم) می‌شود."
و تعریف دین : "بر این اساس، می‌توان دین را چنین تعریف کرد: «اعتقاد به آفریننده‌ای برای جهان و انسان، و دستورات عملی متناسب با این عقاید»
پس از دید جناب مصباح دین دو بخش دارد بخش اعتقادی (اصول) بخش دستورات عملی ( احکام )
البته شما در اینجا اعتراف جالبی کردید اینکه از نظر شما علم فقه فقط خلاصه در احکام عملی است یعنی فقهای شما سواد در اصول عقاید ندارند !!!! خودتان گفتید . چون ایشان صراحتا علم فقه را غیر علمی دانستند این بند را باز تکرار می کنم :
"" علم فقه هم به عنوان یک مجموعه کلی دارای زیرمجموعه‌هایی مانند عبادت‌شناسی (نمازشناسی، روزه‌شناسی، و ...)، علم‌المعاملات، حقوق‌شناسی، و ... خواهد بود. این‌‌گونه مسائل نه با برهان عقلی قابل اثبات و پاسخ‌اند، و نه در دام روش تجربی و مشاهدة آزمایشگاهی می‌افتند، بلکه کشف و اثبات آنها تنها با استناد به وحی‌ امکان‌پذیر است "
پس شما باورهای اعتقادی را جزء علم فقه نمی دانید دیگر !
میدانید خجالت نکشید بگویید ...... چون مصباح گفته علم فقه با برهان عقلی قابل اثبات و پاسخ نیست
اما برسیم به همان بخش اول یعنی اعتقادات . برای اینکه خیلی بیشتر حالتان سر جایش بیاید مجبورم نقل دیگری از کتابش کنم :
"اگر دین را به معنای مجموعة باورها و ارزش‌های معطوف به سعادت بشر بدانیم، رابطة میان این دو عموم و خصوص من وجه خواهد بود. توضیح آن‌که، بر اساس تعریف، مسائل متافیزیکی و ماورای تجربی، مانند آنچه به مرحلة زندگی بعد از مرگ و قیامت مربوط می‌شود از قلمرو علم خارج است، ولی باورها و ارزش‌هایی که دین را تشکیل می‌دهند همگی از این سنخ مسائل‌اند، مانند اثبات وجود خدا، وحی، قیامت، و احکام شرعی تعبدی که همه مستقل از حس و تجربه‌اند. این مسائل در قلمرو دین جای دارند و از قلمرو علم خارج‌اند."
عجب جناب مصباح می گویند معاد ، اثبات وجود خدا وحی قیامت همگی از قلمرو علم خارج اند در کنارش هم احکام تعبدی یعنی 4 قسمت اش از اصول اعتقادات از علم خارج یک قسمت اش از احکام اما همگی " خارج از قلمرو علم " خوب چشاتو واکن " خارج از قلمرو علم " تکرار می کنم " خارج از قلمرو علم "
بد نبود کمی ورزش کردیم . حالا بریم سراغ بقیه اش البته قبل اش یه کمی جا زده بودی از اینکه از صدر تا ذیل دینت علمیه راضی شده بودی که خوب حالا بی خیال احکام و فقه ما داشتیم از اولیش می گفتیم خوب گل پسر موبد از کدومش گفته اولیش یا دومیش ؟
اون بنده خدا هم گفته : "خیلی از باورهائی که همه پیروان مذاهب به آن معتقدند و در زندگی بکار می بندند، صرفا علمی نیست " خیلی دوست داشتی بگه اصلا جای صرفا ولی کور خوندی گفته "صرفا " یعنی علم + یه چیز دیگه یعنی باور یعنی وحی یعنی ایمان یعنی الهام هزار تا چیز دیگه که چون از اعتقاد و ایمان تهی هستی به عقل ناقصت ( شما که عقل ناقص را فحش نمیدانید) قد نمیده

offer چهارشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 22:57 http://offer13.blog.ir

جاهل :
ترجمه اول دکتر پورداود ابدا تحت اللفظی نیست و ترجمه دوم هم تا حد زیادی همینطور ... بعضا از ترجمه های غربی هم کمک گرفته شده است . [ تمام ترجمه های اوستا اینکار ار کرده اند ]
و آن شترانیکه ... اگر تحت اللفظی بود این بند معروف و مورد اختلاف صراحتا بود و ایضا بسیاری از بندهای دیگر در همان نمونه اش هم ترجمه آرمیتی به زمین ... جاهل اگر تحت اللفظی بود که اینکار را نمیکرد و آرمیتی را به زمین ترجمه نمیکرد . در همان پانوشتها هم بسیاری از کارهایی است که خود دکتر اشاره به ترجمه ای بر خلاف عین لغت میکند آنهم بنا بدلایلی .
جاهل ... همین بود دانسته هایت از زبان اوستایی ؟ نفهمیدی که ترجمه ی دکتر پورداود تحت اللفظی نیست ؟ .
ترجمه تحت اللفظی از زبانی منسوخ شده وجود نمیتواند داشته باشد چون این زبان به خوبی روشن نیست ... اینها را هم نمیدانی؟ و جهل تا چه حد .

و اما موضوع بعد :
تقصیری نداری چون حتی الفبای اوستایی را تا حالا ندیدی و مجبوری برای ارضای خودت صفحه سیاه کنی در عین بی سوادی اما از نظر زبا نشناسان ترجمه ای از گاتها معتبر است که در کتابها و مقاله ها به آن بیشتر استناد شده باشد . متاسفانه چون سواد انگلیسی و آلمانی و فرانسوی نداری دستت از همه این ترجمه ها کوتاه است . برای کسی که شروو را آلمانی !!!! می خواند عجیب نیست عجیب اینه کسی اینقدر اعتماد به نفس داشته باشد که بدون خواندن یک جمله در باره پروفسور شروو او را آلمانی بخواند ( راستی اینو از کجات در آوردی ؟)
و اما ترجمه های معتبر علمی گاتها
http://www.iranicaonline.org/articles/gathas-ii-translations

حالا حضرت استاد پورداود شما چیکار کرده !!! هیچی یه ترجمه ناقص از بارتلمه فقط همین و ترجمه بارتلمه تحت اللفظ ترین ترجمه گاتها است .
برسیم به بحث ترجمه تحت اللفظی : اگر این مقاله رو بتونی بخونی و بفهمی که بعید میدونم متوجه تفاوت های روش ترجمه گاتها میشی ( بازم میگم کار پورداود اصلا در این ترجمه ها حساب هم نمیشه چون واجد ارزش علمی شناخته شده ای نسبت به ترجمه بارتلمه نیست )
اینکه الان روش ترجمه بارتلمه منسوخ شده ( همونی که پورداود هم ازش پیروی کرده ) و ترجمه گاتها بدون ارجاع به سانسکریت و متون ودیک اصلا اشتباه بوده . الان در تمام دانشگاهها در درس زبان اوستایی ترجمه هومباخ و شروو ( شروو ترجمه مستقل نداره ) مورد استفاده است البته بعضی دانشگاهها از ترجمه کلنز هم استفاده می کنن .

حالا پسر جان هرچی بری سراغ پورداود و رضی (که اصلا در دانشگاه نبوده ) و امثالهم به درد کسی نمی خوره چون این ترجمه ها الان حتی ارزش اصلاح و غلط گیری هم ندارند .
اما ترجمه تمام مستشرقین تحت اللفظی است بنا بر یک قانون زبان شناسی ، شناخت معانی کلمات و جملات در هر زبان تابع متون و محاورات زبانی است و از گاتها متن نمونه فقط خودش هست و زبانش هم سخنوری ندارد . فلذا اصلا ترجمه غیر تحت اللفظ گاتها غیر علمی است ولی اون چیزی که شما نمی دونی و درکش هم برای شما سخته اینه که این اساتید زبان اوستایی همگی در ابتدای ترجمه گاتها می نویسند گاتها یک متن شعر گونه شفاهی و مقدس است . ترجمه ما لزوما حاوی همان معانی که سراینده گاتها از این کلمات در ذهن داشته اند نیست بلکه برداشتی است که ما با دانش ناقصمان از این متون مقدس داریم و نهایتا گاتهای مقدس کلام الهام شده اهورمزدا بر زردشت است و درک معنای این متن بر غیر باورمندان به آن ممکن نیست کما اینکه قرآن هم همچنین است .
گفتم قصد نوشتن مقاله ای دارم در ترجمه تحت اللفظی قرآن و گاتها . جالب است که شیعه را مدتها اهل سنت باطنیه می خواندند چرا که بخش بزرگی از شیعیان و اسماعیلیه اصلا ترجمه ظاهر قران را قبول نداشتند و معتقد به باطن قرآن بودند .
مگر می شود از قران ترجمه ای ارایه کرد که در حد خودش باشد ؟ گاتها هم چنین است .
عجیب است شما هر وقت کسی به حدیثی یا آیه قرانی استناد می کند سریعا می گویید اصلش را بخوان ولی برای توهین به کلام خدا هر ..... دلت خواست می کنی و ترجمه یک انگل پان ترک را مبنا قرار می دهی

مدیوماه پنج‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 01:38

از آنجا که نمی خواهم گزگ دست کسی بدهم که بله از مباحثه فرار می کنند . برای یک بار اخطار می کنم که کلماتی توهین آمیز که شایسته خودتان است را در کامنتها به کار نبرید . اینجا با محیطی که در آن تربیت شده اید کمی تفاوت دارد و فحاشی پذیرفته نیست .

offer پنج‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 12:34 http://offer13.blog.ir

فقط با استناد به یک لینک کل دکتر پورداود و ... را برد زیر سؤال !!!!. وقتی یک لینک پیدا میکنی که شبیه حرفهای خودت هست عین بچه ای هستی که انگار آب نبات پیدا کرده ... اصلا این نمیتواند ملاک باشد ... دانشنامه ایرانیکا ... واعجبا ... چند پژوهشگر اوستا و مترجمین آن اینرا تأیید کرده اند ؟ چند پژوهشگر مزخرفات تو درباره دکتر پورداود را تأیید کرده اند ؟ پس جهل گونه حرف نزن .
و بعد هم شروع به گفتن حرفهایی مهمل بر اساس آن لینک کرد و خود را از دکتر پورداود برتر نشان داد !!!! کسی که خود را از بنیانگذار اوستا شناسی در ایران برتر میدانست ... گفتم دربرابر دکتر پورداود عددی نیستی ...
جاهل ، اگر کتاب دکتر پورداود را میخواندی میفهمیدی که تمام آن از بارتولومه نیست و انجاهایی را که از اوست خودش بدان اشاره کرده و از اینها هم که بگذریم ترجمه دکتر پورداود نه از یک مستشرق بلکه از چند مسشترق و از چند کتاب است و ایضا ترجمه دکتر دوستخواه که از چندین منبع خارجی در ان استفاده کرده + ترجمه های موبدین زرتشتی و نیما فرمین و غیاث آبادی که همگی این گفته ها و تناقضات را تأیید میکنند ... احمق ، دکتر فرهنگ مهر و شکند گمانیک ویجار سند اند نه مهملات تو .
اگر بنا به شعر است که ... اهورامزدا و زرتشت هم تمثیل اند و وجود ندارند ... هنوز نفهمیدی ؟ با این حرفهای مهمل تو زرتشت هم میتوان تمثیل کرد چون هرچه را دلت میخواهی به شعر ربط میدهی . نمیتوانی با این مهملات حرف بزنی نمیتوانی در مجامع علمی کاری از پیش ببری .
گاتها کجا و قرآن کجا ؟ انهم با این همه تناقض ... جاهل ، هرکسی عربی بلد باشد میتواند قرآن را بفهمد نه مثل گاتها که در بندهایی از آن اصلا تحریف است و کسی نمیتواند بفهمد و این ترجمه ها این قدر باهم اختلاف پیدا کرده اند .
کلمه به کلمه قرآن همین معنای واژه اش میتوان به آن استناد کرد اما هیچ تناقضی در آن نیست ... کلماتی که چند معنی میدهند را در قرآن میتوان با قراین معنا کرد و هیچ کس نمیتواند بگوید معنی این کلمه ربطی ندارد !!! نمیتواند بگوید که نه ، معنی این کلمه چیز دیگری است !!! جاهل ... در قرآن معنی کلمه کاملا به آن استناد میشود . گفتم اسلامی پوچ داری ... گفتم .
گاتها یک متن شعر گونه شفاهی و مقدس باشد ... جهل تو اینجاست که وقتی کتابی دینی باشد و همین مقدس بودن باید با استناد به قرینه ای در خودش تناقضات پاسخ داده شوند نه اینکه جاهلی بگوید که نه چون شعر است پس ... به یکباره بگو سروده یک دختر بچه بوده و آنرا رها کنیم !!!! اگر کلام خداست باید تک تک بندهایش معلوم باشد و هیچ کس حق ندارد بندی را به چیزی دیگر بگیرد مگر آنکه قراین و بندهایی دیگر اینطور بگویند و جالبتر آنکه اصلا تمام قراین تناقضات را تأیید میکنند و جاهلی امده و میگوید که نه قراین و نه گاتها و اصلا اینها همه باید باطنی ترجمه شوند .
ترجمه ای کاملا تحت اللفظی از گاتها ناممکن است جاهل اگر معنی تمام لغاتش روشن بود ترجمه ها تفاوتی نمیکردند به پانوشتهای دکتر پورداود رجوع کن .... .
برای جهل تو همین بس که .... تمام ترجمه های گاتها ... این تناقضات را تأیید میکنند .
علمی حرف بزن ... جهل گونه حرف نزن ... گفتم از زبان اوستایی چیزی نمیدانی ... البته تقصیر تو نیست دانشگاه های ایران اکثرا همین طور اند ...
من برای پخش شدن کامنت نمیگذارم ... در بحثهایی که در سایت راه راستی بود و مزخرفاتی که گفتی کذب بودنت بر بقیه روشن شده پس هرچه بگویی جهل خودت را آشکارتر میکنی ... آنهم در جایی که کامنتها نیاز به تأیید مدیر دارد !! ... برای خود جاهلت است تا بفهمی جاهلی هستی که در هیچ بحثی با این مهملات نمیتوانی حرف بزنی .
اگر تو مسلمان باشی ... باید ... ها را هم مسلمان حساب کنیم (أعوذ بالله) اسلامت افتضاح ... دانسته هایت از عربی و این دین صفر ...اما غرورت سر به فلک میکشد .

قبله ی ما از همه عالم جداست
کعبه ی ما قامت الوند ماست
موج خلیج و تن خیس خزر
قبله ی ما رو به دماوند ماست ...

offer شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 01:40 http://offer13.blg.ir

البته این خاکبرسری را یادم رفت بگویم :

ترجمه ما لزوما حاوی همان معانی که سراینده گاتها از این کلمات در ذهن داشته اند نیست بلکه ...

نکند منظور سراینده از اهورامزدا حیوان خانگی شان بوده ؟ نبوده ؟ حیوان خانگی شان نبوده ؟ ... قرینه ای در گاتها اینرا تأیید نمیکند همانطور که قرینه ای تناقضات را رد نمیکند . پس اگر گاتها ملاک نیست و منظور سراینده ملاک است : اهورا مزدا حیوان خانگی .

پس خاکبر سر وقتی از زرتشت خبری نیست که اگر هم بود روایتی پذیرفته بود که با گاتها تناقض نداشته باشد ... باید به این گاتها استناد کرد و نه غیر از ان ... در قرآن أحدی حق ندارد بگوید منظور قرآن فلان چیز بوده مگر با استناد به قرآن و اگر آیه ای کاملا معلوم نیست با استناد به روایتی معتبر از پیامبر و ائمه این در صورتی است که گاتها خود گواه این تناقض اند و خاکبر سری آمده و میگوید منظور سراینده چه بوده ... سراینده هر که بوده باید منظورش را در گاتها میگفت و منظور را در گاتها دید و نه خارج از آن ... در این صورت :
اگر منظور از این تناقضات در ذهن سراینده چیز دیگری بوده آنهم بر خلاف متن صریح گاتها که تمام ترجمه ها آنرا تأیید میکنند پس :

منظور از اهورا مزدا حیوان خانگی بوده است .
زرتشت حیوان خواه و حیوان پرست بوده است .

اگر من نمیتوانم گفته فوق را با استناد به گاتها اثبات کنم ... تو خاکبر سر هم تناقضات گاتها را با استناد به گاتها نمیتوانی رد کنی . پس اگر سراینده گاتها روایتی نیست جز گاتها ، منبع استناد همین گاتها اند .
پیامبر خاکبر سر .
این کامنت را پخش کن تا جهل تو را همه ببینند .

ترجمه یک انگل پان ترک ...

انگل : کسی که با استناد به حرف و استدلال او میتوان اهورامزدا را حیوانی خانگی نامید و زرتشت را حیوان پرست .

انگل پان ترک : هر چه که باشد از کسی که خدایش (اهورامزدا) حیوان خانگی است برتر است چرا که اهورامزدایی را قبول داشت که گاتها او را آفریننده میخواندند و البته با همین استناد به گاتها تناقضات هم روشن میشود .

بسیار متشکرم از این مباحثه . بنده از هم صحبتی با شما کمال امتنان را دارم . بهتر از این نمی توانستید نیات اهریمن را به عرصه عمومی بیاورید

offer شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 02:32 http://offer13.blg.ir

و اما جوابی به یک جاهل :
خاکبر سر :
علم به تنهایی نه ... براهین علمی ... باورها و اعتقادات بر اساس براهین علمی ... خاکبر سر . برو و براهینی که برای اثبات اصول عقاید دین اسلام است را ببین ... خاکبر سر ، آیت الله مصباح با همین براهین علمی دین اسلام را اثبات میکند ... خاکبر سر ، علم به تنهایی نه ... .

فقه :
از کامنتهای قبلی من ... از آنجا که پیامبر مدیوماه کور و کر است :

علمی که آیت الله مصباح میگوید نه برهان علمی و نه باورها و اعتقادات است بلکه علم به تنهایی میشود که علوم تجربی هم جزئی از آن ، اما موبد خورشیدیان دقیقاً از براهین علمی و ... حرف میزند . اما وقتی پای برهان علمی و باورها و ... می آید یعنی همان براهین زیادی که در اسلام است ،

چرا نمیفهمی ؟ موبد خورشیدیان گفت :
دین و باورهای مذهبی بر پایه دلیل و برهان علمی بوجود نیامده و خیلی از باورهائی که همه پیروان مذاهب به آن معتقدند و در زندگی بکار می بندند، صرفا علمی نیست.» (پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، ص ۱۷)
دین و باورهای مذهبی ... دین و باورهای مذهبی ... عاقل !! فقه و ... برای بعد مسلمان شدن و دیندار شدن طرف اند و وقتی مذهب خویش را انتخاب کرد تا قبل از آن که فقه نیست . تا قبل از آن علم و براهین و یقین است که فرد باید به این دین برسد و سپس بحث فقه پیش می اید ... خورشیدیان چه گفت ؟ خورشیدیان قبل از فقه و تقلید را گفت یعنی کلا دین و مذهب بر اساس برهان بوجود نیامده در حالیکه خود قرآن اساساً کم نیست از براهین مختلف ، در اثبات شیعه ، در اثبات اسلام کم نیستند براهین فلسفی و علمی و اعتقادی ...
اصلا حرف آیت الله مصباح ربطی به خورشیدیان نداشت ... چرا نمیفهمی ؟ اینرا از کامنت اول میگفتم ... حرفهای آیت الله مصباح درباره علم به تنهایی بود که شامل علوم تجربی هم میشد و نه براهین علمی که ما داریم بود و نه یقینی که ما داریم ... برای همین از علوم تجربی در حرفهای آیت الله مصباح درباره علم بود .

ما وقتی میگوییم دیدگاه علمی و یقینی به قرآن و سنت ائمه ارجاع میدهیم . تفسیر المیزان که تفسیر قرآن به قرآن است خود گواه است ، اما با 20 صفحه که زبانش منسوخ شده و ترجمه هایش اختلاف فاحشی با هم دارند چه میتوان کرد ؟ کدام دیدگاه علمی را از آن میتوان در آورد ؟ .
[ بر خلاف مدیوماه خاکبر سر که انگار نمیفهمد تفسیر هم باید قرآن با قرآن باشد و سنت ائمه و نه متن باطنی و رها کردن متن گاتها ، پیامبر مدیوماه خاکبر سر شد ]

مسئله علم به تنهایی نیست ... قطعا این علم دارد روز به روز تغییر میکند و نمیتوان ثبات مطلقی برای آن در نظر گرفت در حالیکه دین ثابت است ... مسئله علم و یقین است یعنی آن علم دینی که ما به آن یقین داریم ... این چنین چیزی در آیین زتشت نیست ... موبد خورشیدیان برای همین این حرفها را زده است . [ براهین علمی یعنی آن علم دینی و مذهبی که به آن یقین داریم یعنی اصول عقاید که در اسلام همگی بر پایه برهان اند ]

متون بالا بجز بین کروشه از کامنتهای قبل است که جوابت داده شده ... کار بجایی رسیده از کامنتهای قبل جواب میگذارم ... راستی یادم نرفته در بحثهای دیگر هم آنقدر کور و کر بودی که برخی اوقات از کامنتهای قبل جواب میگذاشتم ... پیامبر کور و کر.
خاکبر سر ... معاد و ... از علم به تنهایی که علوم تجربی شاملش است اثبات نمیشوند با براهین علمی کاملاً اثبات میشوند ... خود قرآن هم از برهان و دلیل استفاده کرده است ... چه میگویی خاکبر سر ؟ ... برهان علمی یعنی همان برهانهای مختلفی که برای اثبات خدا تا ولایت فقیه در اسلام داریم . برهان علمی ، نفهم بفهم خورشیدیان گفت :
براهین علمی .
این بحث هم خاکبر سر و مغلوب شدی ...
پیامبر مدیوماه نیازی شدید به روانکاوی دارد .
پیامبر مدیوماه صبر کنید بهتان وحی شود بعد خود را از دکتر پورداود بالاتر بدانید و او را زیر سؤال ببرید ... صبر کنید وحی شود .
اگر اینکارها را ادامه دهید وحی نمیشود ها ... آنوقت گریه تان میگیرد .
تا وقتی معصوم نداشته باشی بی سوادی و تا وقتی که مجتهد نباشی و تقلید نکنی جاهل و خاکبر سری ... پس اینها لیاقت توست ... لیاقت احمقی که گاتها را با این تناقضات و تحریفات ، کلام خدا میداند ...
نکته جالب :
کار دکتر پورداود اشتباه بوده اما همین کار دکتر به ترجمه های اوستا کاملا نزدیک است و جالبتر آنکه با ترجمه های شروو هم شباهت بیشتری دارد تا ترجمه های دیگر اوستا ... ترجمه اقای غیاث آبادی که براساس ترجمه شروو است از ترجمه دکتر دوستخواه به دکتر پورداود نزدیک تر است ... چقدر خاکبر سر و خاکبر سری تو که اینها را هم نمیدانستی .
خاکبر سر دینی که پیامبرش تو باشی .
ننگ بر فرقه ای در اسلام که مذهب تو باشد .
الحمد لله که شیعه نیستی و معصوم نداری پس ننگت برای کسان دیگری است .

بسیار متشکرم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد